روابط بین زن و مرد و فرزندان با تاکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی
محورهای موضوعی :سکینه گنج خانلو 1 , مریم علیزاده 2 *
1 - دانشجوی دکتری مطالعات زنان، گروه مطالعات زنان، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
2 - دکتری مدرسی معارف اسلامی و مدرس، گروه قرآن و متون اسلامی، دانشکده معارف اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
کلید واژه: آثار, درونی, بیرونی, مدارا, زن و مرد, فرزندان, آموزه های دینی,
چکیده مقاله :
مدارا يكي از صفات برجسته انساني است كه خداوند اين ويژگي را در قرآن به عنوان نعمت و رحمت الهي قلمداد فرمود مدارا به عنوان یک فضیلت والای اخلاقی كه داراي اثري به سزا در حوزه ي اخلاق فردي و اجتماعي است از اصولى است كه در بهبود و رشد روابط انسان با ديگران، تأثير شگرفى داشته و رعایت آن برای ارامش عمومی جامعه ضروری است به همین مناسبت در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به بررسی روابط بین زن و مرد و فرزندان با تاکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی پرداخته شده است. مدارا دارای نتایج درونی و بیرونی است، مدارا به عنوان فضیلت اخلاقی از جمله صفاتی است که آدمی را در دنیا و آخرت به مراتب بلند و درجات ارجمند می رساند و نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن رو برو مىشود اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
Tolerance is one of the prominent human qualities that God considered in the Qur'an as a divine blessing and mercy. Tolerance, as a high moral virtue, has a significant effect on personal and social ethics and is one of the principles that has had a tremendous impact on the improvement and growth of human relations with others. So, its observance is necessary for the general peace of society. In this regard, this article investigated the relations between men, women, and children from a descriptive and analytical perspective focusing on the internal and external effects of tolerance with a religious teaching approach. Tolerance has internal and external results, and tolerance, as a moral virtue, is one of the qualities that bring people high and honorable positions in this world and the hereafter. Also, it plays a very constructive role in the person's family and social life. Life is full of misfortunes that a person might deal with; if one does not build tolerance and behaves harshly and violently with others in times of difficulty and roughness, it will damage both person's social credit and his/ her religious-moral health.
1- ابن منظور، ج. ا. (1408). لسان العرب. قول. بیروت.
2- احمدي، م. ر. (1385). مباني روان شناختي ارتباط مؤثر والدين با فرزندان در محيط خانواده. مجله معرفت، 104.
3- ادیبی سده، م.، رستگار، ی.، و بهشتی، س. ص. (1390). مدارای اجتماعی و ابعاد آن. فصلنامه رفاه اجتماعی، ۱3(50)، 0-353.
4- انصاریان، ح. (1380). نظام خانواده در اسلام. ام ابیها (س). قم.
5- آخرت گرایی و دنیا گریزی. (1393، 23 شهریور). برگرفته از https://www.pajoohe.ir
6- آموزههای قرآن برای آموزش احترام به فرزندان. (1399، 22 آذر). برگرفته از https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/09/22/2406742
7- بافکار، ح. (1391). پدیده فرزندسالاري و رسانه. مرکز پژوهش هاي اسلامی صدا و سیما. تهران.
8- برخی از محققان (بی تا)، «تربیت کودک مسئولیت پذیر از راه درست و موثر»، وب نمناک، کد مطلب: 66966.
9- بروجردی، س. م. ا. (1366). تفسیر جامع. انتشارات صدر. تهران.
10- بلاغى، س. ع. ح. (1386). حجة التفاسير و بلاغ الإكسير. انتشارات حكمت. قم.
11- بنائیان، ا. (بی تا). توی بدون ترس. موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. تهران.
12- بهشتی، ا. (1396، 10 مهر). ده فرمان قرآنی در تربیت کودک. بر گرفته از لینک https://www.tabnak.ir/fa/news/734736/10
13- تمیمی آمدی، ع. م. (1366). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم. دفتر تبلیغات اسلامی. قم.
14- ثقفى تهرانى، م. (1398). تفسير روان جاويد. انتشارات برهان. تهران.
15- جمعی از نویسندگان. (1388). تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر. انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). قم.
16- حرّاني، ح. ع. (1404). تحف العقول عن آل الرسول. اسلاميه. تهران.
17- حسن زاده، ص. (1392). عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلامی. مجله پژوهش نامه معارف قرآنی، 4(15)، 45-68.
18- حسینی همدانی، س. م. (1404). انوار درخشان. لطفی. تهران.
19- دهخدا، ع. (1373). لغت نامه دهخدا. انتشارات روزنه. تهران.
20- رازي، ا. (1371). روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن. بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي. مشهد.
21- زحيلي، و. م. (1418). التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج. دار الفكر. دمشق.
22- زمخشري، م. ع. (1423). تفسير الکشاف. دارالمعرفة. بيروت.
23- ساجدی، ا. (1389). میزگرد عوامل تضعیف و تقویت خودباورى فرهنگى و علل گرایش جوانان به فرهنگ غیرخودى. فصلنامه معرفت، 45.
24- ساماني، س.، و رضويه، ا. (1386). رابطه همبستگي خانواده و استقلال عاطفي با مشكلات عاطفي. سلامت روانشناختي، 1(1)، 30-37.
25- سلطان علیشاه، س. م. ح. (1344). بیان السعادة فی مقامات العبادة. بی نا. تهران.
26- سور آبادى، ا. ع. م. (1380). تفسير سور آبادى. فرهنگ نشر نو. تهران،.
27- سیف، س.، نظری، ز.ف پورشهریاری، م.، شعاع کاظمی، م.، و قسامی، م. (1384). مهارتهای زندگی زنان خانه دار. انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام. قم.
28- شاملی، ع. (1384). فرایند تربیت فرزندان دراندیشه دینی. مجله مطالعات راهبردی زنان، 24.
29- شریف لاهیجی، م. م. (1373). تفسیر شریف لاهیجی. دفتر نشر داد. تهران.
30- شیری، ع.، فیروزآبادی، م. ی.، و مرتضی زبیدی، م. م. (1414). تاج العروس من جواهر القاموس. نشر دار الفکر . بیروت.
31- طباطبایی، س. م. ح. (1373). المیزان فی تفسیر القرآن. موسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.
32- طبرسي، ف. ح. (1414). مكارم الاخلاق. تحقيق علاء آل جعفر. قم، اسلامي.
33- الطوسي، م. ح. (بی تا). التبيان في تفسير القرآن. دار إحياء التراث العربي. بيروت.
34- عظیم زاده، م. (1400، 2 اسفند). فرزند و فرزندداری از نگاه قرآن. برگرفته از https://kayhan.ir/fa/news/237063/
35- فقيهي، ع.، و نجفی، ح. (1392). عوامل تربيت عاطفي فرزندان در خانواده؛ برگرفته از احاديث. مجله اسلام و پژوهشهاي تربيتي، 5(2)، 5-27.
36- فلسفی، م. ت. (1370). شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق. دار الکتب الاسلامیه. تهران.
37- قرائتی، م. (1396). مهارت معلمی. مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. تهران.
38- قرآن مجید.
39- کریمی، م.، و یوسفی، ز. (1395). آثار خانوادگی و اجتماعی رفق و مدارا از منظر فریقین. مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، 45، 42-52.
40- کلینی، م. ی. (1363). الکافی. دارالکتب الاسلامیه. تهران.
41- گنجور، م.، ملکوتی، اسماعیل.، و موسویان نژاد، ف. (1390). مؤلفه های الگوی مدارا با همسر و فرزندان از دیدگاه اسلام. مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 13(52)، 55-109.
42- مجلسی، م. ب. (1403). بحارالانوار. داراحیاء التراث العربی. بیروت.
43- محمدی ریشهری، م. (1391). دانشنامه قرآن و حدیث. دارالحدیث. قم.
44- مصطفوی، ح. (1380). تفسير روشن. مركز نشر كتاب. تهران.
45- المظهري، م. ث. (1412). التفسير المظهري. مكتبة الرشدية. الباكستان.
46- مکارم شیرازی، ن. (1380). تفسیر نمونه. دار الکتب الاسلامیه. تهران.
47- موسوی، ح. (1394). پرسش¬ها و پاسخ ها 59: آداب معاشرت دانشجویی. دفتر نشر معارف، قم.
48- نوري طبرسي، ح. (1408). مستدرك الوسائل و مستبط المسائل. آل البيت لاحياء التراث. بيروت.
49- نهج البلاغه.
روابط بین زن و مرد و فرزندان با تأکید بر آثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزههای دینی
سکینه گنجخانلو1، مریم علیزاده*2
1. دانشجوی دکتری مطالعات زنان، گروه مطالعات زنان، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
2. دکتری مدرسی معارف اسلامی و مدرس، گروه قرآن و متون اسلامی، دانشکده معارف اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایران. (نویسنده مسئول).
alizadeh62@ut.ac.ir
تاریخ دریافت: [26/4/1401] تاریخ پذیرش: [18/7/1401]
چکیده
مدارا يكي از صفات برجسته انساني است كه خداوند اين ويژگي را در قرآن بهعنوان نعمت و رحمت الهي قلمداد فرمود مدارا بهعنوان یک فضیلت والای اخلاقی كه داراي اثري به سزا در حوزهي اخلاق فردي و اجتماعي است از اصولى است كه در بهبود و رشد روابط انسان با ديگران، تأثير شگرفى داشته و رعایت آن برای ارامش عمومی جامعه ضروری است به همین مناسبت در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به بررسی روابط بین زن و مرد و فرزندان با تأکید بر آثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزههای دینی پرداخته شده است. مدارا دارای نتایج درونی و بیرونی است، مدارا بهعنوان فضیلت اخلاقی ازجمله صفاتی است که آدمی را در دنیا و آخرت بهمراتب بلند و درجات ارجمند میرساند و نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن روبرو مىشود اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران بهتندی و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بهسلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
واژگان کلیدی: آثار، درونی، بیرونی، مدارا، زن و مرد، فرزندان، آموزههای دینی.
1- مقدمه
پذیرش اختلاف در بینش و منش انسانها امری ضروری در نظام هستی است که از طبیعت اندیشه و عقل بشری و اختلافات موجود در نظام آفرینش نشأت میگیرد و همیشه این اصل را به انسان توصیه میکند که در صدد تحميل زور و اعمال فشار برای محو این اختلافات برنیاید و از این دسته از ویژگیهای آفرینش برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند یعنی به رسمیت شناختن این اختلافات با مخالفان بر اساس سطح فکر آنها برخورد کرده و با هر کدام به میزان فهمشان برخورد نماید. اهمیت مدارا در این است که در زنـدگـى جامعه و خانوادگى اگر رفق و مدارا نباشد، تندى و خشونت سراسر زندگى را فراخواهد گـرفـت؛ چراکه در طـول زنـدگى مشترک، موارد فراوانى یافت مىشود که رفتار و گفتار زن و مرد و فرزندان، مطابق میل انسان نیست و در صورت عدم مداراى با زن و مرد و فرزندان، هر یک از این موارد مىتواند زمینهاى بـراى بـروز خـشـونـت و درگـیـرى مـیان افراد خانواده باشد، درحالیکه با رفق و مدارا مىتـوان بـسـیـارى از اخـتلافات را حل کرده، آرامش و صمیمیت را در محیط خانواده حاکم نمود در زندگی اجتماعی و برخورد و تعامل با مردم اینگونه است.
هدف پاسخگویی به این سؤال است که آثار درونی و بیرونی مدارا در روابط بین زن و مرد و فرزندان از منظر آیات و روایات چیست؟ آثار درونی مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان عبارتند از: حسن ظن نسبت به فرزند، مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها، مشورت کردن، توجه به کسب هویت فرزند نوجوان، صداقت، عفو و بخشش نسبت به فرزندان. آثار بیرونی مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان شامل موارد ذیل میشود: تربیت صحیح و دیندارانه، برخورد مثبت، برقراری ارتباط کلامی و عاطفی، توجه به نیازهای همهجانبه، ایجاد امنیت روانی.
۲- مرور مبانی نظری و پیشینه
در این زمینه مقالاتی نوشته شده که ما به بررسی برخی از آن ها می پردازیم:
بر اساس پژوهش کریمی و یوسفی (1395) آگاهی از آثار خانوادگی و اجتماعی رفق و مدارا، خانواده ها را تشویق می کند تا در ناملایمات واکنش منطقی نشان داده، از تندروی بپرهیزند. در این صورت، افراد و اعضای خانواده با انعطاف خردمندانه، زندگی خانوادگی را سرشار از آرامش، همدلی و همراهی می نمایند و از طرفی آرامش و کمال را برای دیگران نیز به ارمغان می آورند. اصول رفق و مدارا در مقام تعامل افراد با یکدیگر در احادیث فریقین و نیز آثار علمای امامیه و اهل سنت از همان سده های نخستین اسلام مورد اهتمام بوده است. پژوهش حاضر برجسته ترین آثار آنها را در روابط خانوادگی و اجتماعی تبیین می نماید. دستاوردهای مقاله نشان می دهد که سلامت جسمی و روانی، آرامش، برکت، بهره مندی مشروع، رزق وافر و تربیت سالم فرزندان، از جمله آثار خانوادگی و کینه زدایی، امنیت، محبوبیت، پایداری روابط اجتماعی و تألیف قلوب، از جمله آثار اجتماعی رفق و مدارا هستند.
این مقاله فقط روابط خانوادگی و اجتماعی مدارا را سنجیده است و اختصاص به آثار درونی و بیرونی مدارا در روابط بین زن و مرد و فرزندان ندارد ولی پژوهش حاضر به بر بررسی آثار درونی و بیرونی مدارا در روابط بین زن و مرد و فرزندان ازمنظر آیات وروایات نیز می پردازد.
در چکیده مقاله گنجور، ملکوتی خواه و موسویان نژاد (1390) بیان شده که نوشتار حاضر با توجه به نیاز علمی جامعه ی امروزی به الگوی رفتار ارتباطی با همسر و فرزندان، درصدد استنباط و ارائه ی معیارهای سازگاری و اخلاق مدارا در زندگی زناشویی برآمده است. این مقاله به منابع معتبر به تبیین مؤلفه های الگوی مدارا با همسر و فرزندان در پرتو آموز های مترقّی اسلام می پردازد و نیز همچون مقاله پیشین فقط به ذکرآثار مدارا پرداخته ولی آثار درونی و بیرونی مدارا در روابط بین زن و مرد و فرزندان ازمنظر آیات وروایات را مورد بررسی قرار نداده است.
نوآوری این مقاله در این است که آثار درونی و بیرونی مدارا در روابط بین زن و مرد و فرزندان ازمنظر آیات وروایات مورد بررسی قرار داده ومطلب نو وجدید وبکر می باشد در حالی که در مقالات وکتب یاد شده یا به یک جنبه مدارا یا به یک فرد ویا به یک گروه و. پرداخته است اما این مقاله براین تلاش بوده تمام آثار درونی و بیرونی مدارا را در روابط بین زن و مرد و فرزندان ازمنظر آیات وروایات مورد بررسی وتبیین قرار دهد.
3- روششناسی
این پژوهش، از نوع تحقیق کاربردی و بهصورت کتابخانهای و فیشبرداری مطالب جمعآوریشده است و از روش نقلی - آمیزهای و اسناد نوشتاری و سامانههای رایانهای و نرمافزارهای علمی و روش دادهپردازی توصیفی- تحلیلی بهره برده است.
3-1- مفهوم شناسی
3-1-1- مدارا در لغت
تعریف مدارا که در نظم و نثر فارسی شایع است در اصل «مداراة» است به زیادت تای مصدری و در لغت به معنای زیر آمده است: «رعایت کردن، صلح و آشتی نمودن، ملایمت، آرامی، آهستگی، نرمی، رفق، مماشات تسامح، بردباری، تحمل، خضوع و فروتنی مدارا کردن، مهربانی کردن، نرمی نمودن، شفقت، ملایمت نشان دادن، تحمل کردن، بردباری نمودن و سازگاری نشان دادن.» (دهخدا، ۱۳۷۳).
مدارا در زبان عربی از «دور» مشتق شده که در مشتقاتش در معانی مختلف مانند حرکت، دایره، هاله، ماه، خانه، جلد مشک آب، معالجه، اداره و تدبیر امور بهکار رفته است (ابن منظور، 1408).
واژهشناسان رفق و مدارا را چنین معنا کردهاند: رفق به معنای لطف در برابر زور است (واسطی زبیدی، 1414).
3-1-2- مدارا در اصطلاح
مدارای اسلامی غیر از تسامح و اباحه گری و بیتفاوتی است که امروزه در گفتوگوهای بعضی از روشنفکران مطرح میشود. در پارهای از موارد، مدارا به معناي حلم و بردباري و تغافل است مدارا با افراد تندخو و بداخلاق يا تقيه در مقابل مخالفان و افراد زيان رسان، به اين معناست (فلسفي، 1370).
3-1-3- مدارای اجتماعی
در تعریف مدارای اجتماعی آمده:
امروزه بدون داشتن حداقلي از مداراي اجتماعي و تحمل عقايد متفاوت و مخالف، زندگي كردن در وضعيت عادي غيرممكن خواهد شد. پس بايد توجه داشت مادامیکه افراد جامعهای با يكديگر متفاوتاند و اغلب داراي اعتقادات راسخي هستند، با يكديگر اختلاف پيدا میکنند و اگر قرار باشد بیشتر آنها اهل مدارا نباشند، صلح اجتماعي غيرممكن خواهد شد بنابراين، در جامعهای پيچيده و در حال تغيير، مدارا کردن گريزناپذير خواهد بود ويليامز بر اين نظر است كه اگر گروههای مختلف، عقايد متعارضي در زمينة اخلاقي يا سياسی يا مذهبي داشته باشند و هيچ بديل و جايگزيني براي زندگي در كنار هم نيابند، مدارا و تساهل امري ضروري خواهد بود (ادیبی سده، رستگاری و بهشتی، ۱۳۹۲).
در دیگر تعریف آمده:
منظور از مدارای اجتماعي، مجموعة وظايف، آداب و سنن، حقوق و پایبندیهایی است كه روابط كلي عموم مردم و جماعت صالح بهعنوان اعضاي جامعه بزرگ انساني، همچنين شكل ارتباط و رفتار انساني درونگروهی در ميان اعضاي جماعت صالح را تنظيم میکند (همان).
3-1-4- مدارای اجتماعی در قرآن
در این قسمت به مدارای اجتماعی در قرآن پرداخته میشود: در قرآن کریم واژه مدارا ذکر نشده است، اما دو دسته از آیات، بر این معنا دلالت دارند (همان)؛
الف دسته نخست آیاتی است که واژههای «لین، عفو، صفح، غفران، خلق عظیم، رحمت» در آنها آمده است که خداوند در آیه 159 آلعمران میفرماید:
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين» (آلعمران: 159)؛
به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستى اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراكنده مىشدند پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توکلکنندگان را دوست دارد.
در آیه شریفه 199 سوره اعراف میخوانیم:
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين»؛
(بههرحال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکیها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنها ستیزه مکن)!
چند مطلب در این آیه شریفه قابل توجّه است:
مخاطب این آیه شریفه، شخص پیامبر اسلام است یعنى مدارا و گذشت و پذیرش خطاهاى دیگران، مسئلهای است که در درجه اوّل پیشوایان جامعه باید به آن عمل کنند و بر آن مداومت داشته باشند تا مردم به تبعیّت از آنها عامل به این آیات باشند.
ب در تفسیر کلمه «عفو» چهار معنى ذکر شده است:
1- عرب به «چیز اضافى» عفو میگوید کلمه عفو در آیه 219 سوره بقره به همین معنى است؛ هنگامیکه از پیامبر9 پرسیده شد: چه چیز انفاق کنیم؟
خداوند به پیامبر فرمودند: «قُلِ الْعَفْوَ؛ بگو: از مازاد نیازمندى خود (انفاق کنید).»
معمولاً خانوادهها چیزهاى اضافى غیر مورد نیاز دارند حال که اینها موردنیاز تو نیست، از آنها دل بکن و در راه خدا انفاق کن تا نیازمندان از آن بهره گیرند.
بدا به حال کسانى که نه خود از این اموال استفاده میکنند و نه آن را انفاق مینمایند!
2- معنى دیگر عفو «حدّ وسط» است «خُذِ الْعَفْوَ» یعنى در هر کارى حدّ وسط آن را بگیر و از افراطوتفریط اجتناب کن که جاهل یا دچار افراط میشود و یا سر از تفریط درمیآورد.
3- معنى دیگر عفو «پذیرش عذر» دیگران است اگر کسى کار خطا و اشتباهى کرد و از شما پوزش طلبید، عذرش را بپذیرید و او را مورد عفو و بخشش قرار دهید; مخصوصاً اگر همسر یا یکى از فرزندان شما باشد.
4- «سختگیری نکردن» چهارمین تفسیرى است که براى عفو گفتهاند.
بعید نیست هر چهار معنى مورد نظر خداوند در آیه شریفه فوق باشد یعنى اى پیامبر ما! اموال اضافه بر نیازت را در راه خدا انفاق کن و از افراطوتفریط خوددارى ورز و عذر خطاکاران را بپذیر و نسبت به دیگران سختگیر نباش!
5- در برخورد با جاهلان و به هنگامیکه با سخنان زشت و ناپسند به استقبالت آمدند و به تو اهانت کردند، با آنها گلاویز نشو، بلکه چنان از کنار این برخورد ناپسند بگذر که گویا سخنى با تو نگفتهاند با آنها مانند آن شاعر عرب برخورد کن که گفت:
وَ لَقَدْ مَرَرْتُ عَلَى اللَّئِیمِ یَسُبُّنِى *** فَمَضَیْتُ ثَمَّةَ قُلْتُ لاَیَعْنِیْنِى
به انسان پستى برخورد کردم که به من ناسزا میگفت کریمانه گذر کردم و با خود گفتم: منظورش من نیستم!
6- از امام صادق(ع) پرسیدند: جامعترین آیات اخلاقى قرآن مجید کدام آیه است؟
حضرت فرمودند: آیه 199 سوره اعراف، چراکه مشتمل بر عفّت و حکمت و شجاعت است و این امور، اصول سهگانه اخلاق محسوب میشود (مکارم شیرازی، 1380).
ب دسته دوم آیاتی هستند که مفهوم آنها دلالت بر مدارا و تحمل مخالفین دارد؛ مانند:
«ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِين» (النحل: 125)؛
مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدايتيافتگان را بهتر مىشناسد.
آیه دیگری که پیرامون مدارا، سخن میگوید، آیه 72 سوره فرقان است، در این آیه شریفه میخوانیم: «وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً».
عبادالرّحمن هنگامیکه با سخنان لغو، انسانهای لغو، مجالس لغو، فیلمهای لغو، نشریات لغو و خلاصه هر آنچه لغو است، مواجه میشوند، بزرگوارانه از کنار آن عبور میکنند و درگیر آن نمیشوند.
خلاصه اینکه یکى از صفات و ویژگیهای عبادالرّحمن تحمّل و حوصله و صبر، در برابر انسانهای جاهل و نادان است؛ یعنى عصبانى نمیشوند و با آنها گلاویز و درگیر نمیگردند، بلکه تا حدّ امکان با مدارا و نرمى با آنها رفتار میکنند (مکارم شیرازی، 1380).
دیگر آیهای که به مدارای پیامبر اشاره میکند آیه ذیل است:
«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيم» (التوبة: 128)؛
در حقيقت پيامبرى از ميان شما براى هدايت شما آمد براى او بسيار سخت و گران است كه شما گرفتار فقر و پريشانى شويد و به نجات و هدايت شما بسيار حريص و مشتاق و به مؤمنين رئوف و مهربان است.
این قبیل از آیات بیانگر عشق و دلسوزی پیامبر اکرم (ص) نسبت به هدایت و مدارا و تبلیغ دین اسلام بود. آن حضرت از گمراهی و جهالت مردم بسیار رنج میبردند و شب و روز مجاهدت میکردند تا آنها را از ورطۀ سقوط نجات بدهند.
در تفسیر المیزان درباره آیه فوق آورده:
و معناى آيه اين است: هان اى مردم! پيغمبرى از جنس خود شما مردم بيامده كه از اوصافش يكى اين است كه از خسارت ديدن شما و از نابود شدنتان ناراحت مىشود و ديگر اينكه او در خيرخواهى و نجات شما چه مؤمن و چه غير مؤمن حريص است و اينكه او نسبت بهخصوص مؤمنين رئوف و رحيم است و بااینکه اوصافش چنين است آيا باز هم جا دارد كه از او سرپيچى كنيد؟ نه بلكه سزاوار است كه از او اطاعت كنيد، چون او رسولى است كه قيام نكرده مگر با امر خدا، اطاعت كردن از او اطاعت خدا است، آرى، جا دارد به او نزديك شويد و با او انس بگيريد، چون او هم مثل خود شما بشر است، پس بهر چه دعوت كرد بپذيريد و هر خيرخواهى كه نمود بكار ببنديد (طباطبائي، 1373).
4- یافتهها
4-1- آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان
مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان بسیار مؤثر است و در دو حیطه درونی و بیرونی دارای آثار مهم و قابل توجهی است:
4-1- 1-1- حسن ظن نسبت به فرزند
یکی از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی، حسن ظن نسبت به فرزند است مثبت انديشي و حسن ظن به فرزند، افزون بر باروري عواطف انساني و مدارای با آن، سبب رفع يا كاهش ناهنجاریهای خانوادگي و اجتماعي است.
حضرت علي(ع) میفرمایند: «حسن الظن راحة القلب، حسن الظن يخفف الهم» (تمیمی آمدی، 1366)؛ حسن ظن ماية راحتي دل است، حسن ظن تخفيف دهندة هموغم است.
بر پایه همین نگرش اسلام شدیداً از ترتیب اثر دادن به گمانهای بیهوده و بیاساس منع نموده و از مسلمانها خواستهشده تا زمانی که به مسئلهای یقین و علم پیدا نکردهاند، درباره آن قضاوت نکنند؛ چراکه سوءظنّ سبب بیاعتمادی به افراد اجتماع و بهخصوص نسبت به فرزند میشود و درنتیجه به تعامل سودبخش ما با انسانها آسیب میرساند و حیات اجتماعیمان را تهدید میکند (موسوی، 1394).
اگر در جامعه اسلامی بلکه در جامعه انسانی برنامهها و دستورات اسلامی که ازجمله آنان حسن ظن نسبت به فرزند است، اجرا شود، بسیاری از نابسامانیها، شایعهسازیها، قضاوتهای عجولانه و بیمورد، تعصبات نابجا، اخبار مشکوک، دروغ و...که همگی از گمان بد سرچشمه میگیرند، برچیده میشود.
«وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُون: (يونس: 36) و بيشتر آنان [در عقايد و آرايشان] جز از گمان و ظن پيروى نمىكنند، يقيناً گمان و ظن بههیچوجه انسان را از حق بىنياز نمىكند، [و جاى معرفت و دانش را نمىگيرد] مسلماً خدا به آنچه انجام مىدهند، داناست.»
خداوند در این آيه اشاره به سرچشمه و عامل اصلى انحرافات آنها كرده مىگويد: «اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمىكنند، درحالیکه گمان و پندار هرگز انسان را بینیاز از حق نمىكند و به حق نمىرساند» (وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً). سرانجام با لحنى تهدیدآمیز نسبت به اینگونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مىفرمايد: «خداوند به آنچه آنها انجام مىدهند عالم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ) (مکارم شیرازی، ۱۳۸۰).
گمان و تعصب حق و قوى و اطمينان نيز اگر مبناى صحيح داشته باشد، ارزش دارد همچون گمان و تعصبی كه از ظاهر آيات و روايات، در شناخت حكم خدا (آن هم در مسائل فرعى) براى فقيه حاصل مىشود. امّا گمان در عقيده، اگر منشأ آن تقليد از نياكان و تعصّبات جاهلى باشد، بىارزش است (قرائتى،1383).
4-1- 1-2- مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها
مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها، از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی به شمار میآید.
اسلام در هیچیک از حوزههای جامعه خود به هرجومرج معتقد نیست، بلکه همواره خواستار نظم و انضباط در همه ابعاد فردی یا همگانی و مسئولیت دادن به افراد بهخصوص فرزندان است. درواقع، اسلام در تشکیلات خود از رهنمودهای آسمانی مایه میگیرد که در آن محدودیتهای قومی، اقلیمی و یا نژادی و امثال آن وجود ندارد؛ زیرا این رهنمودها را باریتعالی وحی و الهام کرده است (حسنزاده، 1392).
قرآن در این زمینه میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا (إسراء: 70): ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم».
«خداوند گرامى داشت نوع بشر را كه اولاد آدم ابوالبشرند و مصوّر فرمود آنها را بهصورت زيبا و قامت رعنا و زبان گويا و گوش شنوا و عقل و علم و حكمت و سلطنت بر حيوانات و نباتات و جمادات و ساير كرامات كه از حدّ شمار بيرون است و مهيّا فرمود براى ايشان وسایل گردش و تفريح و تجارت و سياحت را در سفر دريا و صحرا از كشتى و مراكب طبيعى و مصنوعى و نظم و انجام وظایف متقابل. روزى داد به آنها از انواع اطعمه و اشربه حلال طيّب لذيذ نافع و برترى داد ایشان را بر ساير مخلوقات كه بسيارند نه كم برترى مخصوصى كه آن استعداد و قابليّت ترقى است به مقامي كه دست احدى از مخلوقات به آن نرسد»(ثقفى تهرانى، 1398).
پس از عوامل درون دینی ایجاد و تقویت اقتدار در مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها توسط زن و مرد، انجام وظایف و کرامت انسانی است که میتواند استعدادهای آن را شکوفا کند.
ماجرای به آب افکندن حضرت موسی8، توسط مادرش صفورا، از نقطهنظر تربیتی، دربردارنده پیامهای متعدی است ازجمله: تقویت حس مسئولیتپذیری فرزند، ایجاد روحیه اعتمادبهنفس در فرزند، مهرورزی نسبت به برادر، شجاعت، هوشمندی، درایت، انجام وظایف، کرامت انسانی و اقتدار در انجام مسئولیت (بهشتی، 1396).
راه و روش تربیت کردن جهت مسئولیت دادن به فرزندان و مسئولیتپذیری توسط زن و مرد شامل موارد ذیل میشود:
1. برای تربیت فرزندان مسئولیتپذیر از کودکی شروع کنید؛
2. برای تربیت فرزندان مسئولیتپذیر اجازه دهید آنها به شما کمک کنند؛
3. تربیت فرزندان مسئولیتپذیر با مشارکت آنها در کارخانه؛
4. تربیت فرزندان مسئولیتپذیر با راهنماییهای مؤثر؛
5. ستایش فرزندان برای تربیت کودک مسئولیتپذیر؛
6. اجتناب از پاداش بهخصوص پاداش برای کاری ساده در تربیت فرزندان مسئولیتپذیر؛
7. ارائه راهکارها برای تربیت کودکانی مسئولیتپذیر؛
8. تدابیر آموزشی در تربیت فرزندان مسئولیتپذیر (برخی از محققان، بیتا).
بنابراین مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها، از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی به شمار میآید و از نقطهنظر تربیتی، دربردارنده پیامهای متعدی است ازجمله: تقویت حس مسئولیتپذیری فرزند، ایجاد روحیه اعتمادبهنفس در فرزند، مهرورزی نسبت به برادر، شجاعت، هوشمندی، درایت، انجام وظایف، کرامت انسانی و اقتدار در انجام مسئولیت.
از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از مشورت کردن است با توجه به اهمیت مشورت فرزندان با زن و مرد و دیگران خوب است که مربی در خصوص برخی امور درسی یا مسائل و طرحها مشورت کند؛ هم با شاگردان خود و هم با سایر مربیان باتجربه. اگر زن و مرد طرحی دارد، قبلًا با اساتید مشورت کند و بعد به نسل نو منتقل نماید. این کار، سبب میشود که اگر طرح مشکلی دارد رفع بشود یا اگر براي رسیدن به کمال مطلوبش نیازمند نقد است، نقادي و پس از تکمیل و اطمینان توکل بر خدا کرده و عرضه شود (قرائتی، 1396).
در قرآن به پیامبر بر مشورت کردن و خود تصمیمگیری و توکل بر خدا امر شده است: «... وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ...: (آلعمران:157) ... و در كارها با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن ...».
مشاوره در وظائف شخصى معلوم و در احکام الهى مشخّص نبايد صورت بگيرد، بلكه در امور اجتماعى كه روى تشخيص مردم و صلاحدید افراد مىباشد، واقع خواهد شد. البتّه طرف مشاوره بهحکم عقل و وجدان مىبايد آدم صحيحالعمل و روشنفكر و مورد اعتماد بوده و از انحراف فكرى و از فساد عقيده و از اغراض شخصى محفوظ باشد و اگرنه شركت دادن چنين شخصى در مقام مشاوره بزرگترین ظلم و جنايت به جامعه خواهد بود (مصطفوی، ۱۳۸۰).
پس توكّل كردن پس از انجام دادن وظائف شخصى بوده و مخصوصاً در امور اجتماعى پس از حفظ وحدت و برنامه مشاورت است که یکی از آنها مشورت کردن و خود تصمیمگیری فرزندان با زن و مرد است.
تا آنجايي كه مربوط مىشود به وظائف شخصى معلوم فرزندان، مىبايد در انجام دادن و دقّت در آنها كوشا بود و چون از مرحله توانايى و اختيار فكرى و عملى انسان خارج گشت جاى توكّل است كه باقى جريان امور را به خداوند متعال واگذار كرده و او را وكيل گرفت (همان).
4-1- 1-4- توجه به کسب هویت فرزند نوجوان
توجه به کسب هویت فرزند نوجوان، از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی به شمار میآید كه هر يك از اعضاي خانواده بهتناسب امكان و توان خود، در تعيين گزينش هدفها و هویت و تلاش براي دستیابی به آنها شركت دارند. اعضاي خانواده مقتدر با همديگر همكاري صميمانه و جدّي دارند و به کسب هویت فرزند نوجوانان توجه دارند (بافکار، 1391).
زن و مرد هنگامیکه در گزينش هدفها و کسب هویت فرزند همكاري داشته باشند و هدفها و هویتهای نوجوان و فرزند را با توجه به مصالح خانواده تعيين كنند، با اشتياق و قدرت بيشتري در تحقق آنها میکوشند (همان، ص 93).
قرآن درزمینه هویت منفی و شیطانی برخی انسانها میفرماید: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِين: (أعراف:175) و بر آنها بخوان سرگذشت آنکس را كه آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد و از گمراهان شد!»
نزول آيه درباره عابدى از بنیاسرائیل بنام بلعم باعورا است كه در زمان موسى8 میزیسته و از گروندگان بوى بوده و در اثر مخالفت و مبارزه با موسى كليم8 از حريم خداپرستى خارج و از رحمت پروردگار رانده شد (حسینی همدانی، ۱۴۰۴).
آيه از نظر تعليم و تربيت جامعه مسلمانان خطاب به رسول گرامى9 نموده كه خبر اسفآور عابدى از بنیاسرائیل را براى مردم بخوان و پايان جريان لغزش و انحراف او را يادآورى بنما كه سبب عبرت آنان گردد بااینکه بوى آيات و كرامت وجودى موهبت نموديم و بدان وسيله طريقه معرفت پروردگار را میپیمود فیالجمله عارف به صفات ساحت كبريائى بود و از حقيقت چيزى بر او کشفشده و روان او درخشان و در صف اولياء قرارگرفته بود ناگهان در اثر لغزش و مبارزه با موسى كليم8 از طريقه عبوديت خارج و حقايق و معارف از وى گرفته شد و روان او تيره و تاريك گشته و عارى از هرگونه فضيلت گرديده و از رحمت پروردگار براى هميشه رانده و طرد شد (بلاغى، ۱۳۸۶).
فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ: بيان نتيجه است كه بلعم در اثر نيرنگ شيطان از طريقه عبوديت خارج گشت سپس او را رها ننموده پيوسته او را دنبال و تعقيب كرد و باغواء او همت گمارد و هر لحظه بر وى زياده دستیافت تا اينكه او را در صف گمراهان درآورد و از رحمت پروردگار او را بىبهره نمود (حسینی همدانی، ۱۴۰۴).
از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی، صداقت است. صداقت یکی از منابع سرشار وجود انسانها بوده و باعث هدایت رفتار در جهات مختلف میشود. صداقت همچون محبت، دوستی، همدلی، گذشت و ایثار در ذهن تصورهای مثبت ایجاد کرده و کذاب بودن چون نفرت، خشم و ترس موجب تصورات منفی و احساس ناامیدی میشود.
صداقت فرزندان انسان همانند جنبههای شخصیتی نیازمند تربیت و هدایت است. اگر زن و مرد در محیط خانه به این عواطف توجه نکنند و الگوی مناسب در دسترس اعضای خانواده قرار نگیرد، زمینههای کجروی و انحراف و دروغگویی آنان فراهم میشود.
سازگاری کودک در هر مرحله از رشد با تنشهای عاطفی همراه است. چون در سازگاری، کودک باید عادتهای گذشته خودش را تغییر داده و بازنگری نماید. او باید یاد بگیرد که در مواجهه با انسانها و پدیدههای اجتماعی و نسبت به گذشته صداقت و تغییراتی در رفتار، تفکر و احساسات و عواطف خودش ایجاد نماید.
در این میان عواملی همچون رفتار مادر، روابط زن و مرد در جریان تربیت و احساسات و عواطف نقش بهسزایی در صداقت فرزندان دارد. اگر عملکرد و رفتار مادر با کودک توأم با تنشهای درونی و خصومت باشد بر صداقت فرزندان و حالات عاطفی، روانی کودک تأثیر میگذارد و چیزی جز پرخاشگری و سرکشی و عدم صداقت عاید کودک نمیشود.
همچنین نظارت شدید و محدود نمودن نیز موجب پدید آمدن رفتارهای گوشهگیری و حقارت میشود. صداقت، صمیمیت، نوعدوستی، کمک، همیاری و رقابت و حسادت مادر نیز بر رفتار فرزندان اثر بهسزایی دارد (سیف، 1384).
صدق و راستی در گفتار و رفتار از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است چنانچه خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيرا؛ (إسراء: 80) و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر كار)، با صداقت وارد كن و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى يارى كننده برايم قرار ده!»
بنابراین صدق و راستی نهتنها گفتار، بلکه اعمال و رفتار آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی را نیز در برمیگیرد و سبب گام برداشتن خانواده و جامعه در مسیر صحیح میگردد.
وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي و بگو پروردگار مرا در اين مقام داخل نما و آنچه در تفسير اين آيه واردشده مانند دخول مكّه، يا دخول هر مدخلى، يا دخول هر مدخلى كه ترسناك است از جهت گستردگى و سعهى وجوه قرآن و جواز تعميم آيه است و اين منافاتى با اين مطلب ندارد كه مقصود در ذيل وعدهى بعث و برانگيختن به مقام محمود سؤال و درخواست دخول در آن مقام باشد (زمخشري، 1423).
چون خطاب پيامبر(ص) شامل امّتش نيز مىشود از باب شمول خطاب کل نسبت به اجزا يا شمول خطاب متبوع نسبت به امّت درخواست مقامات صداقت سالكين الىاللّه است، يا درخواست دخول به مقام محمود جزئى است كه آن آخر مقامات سالكين است برحسب مراتبى كه دارند (سلطان علیشاه، ۱۳۴۴).
يا صدق به معناى صادق است يعنى داخل شدن صادق كه تعبير به صدق از باب مبالغه است و اضافه نيز جهت مبالغه است، بنابراين معناى آيه چنين مىشود: ادخال شخصى كه در او جز صدق باقى نمىماند (زحيلي،1422 هـ؛ سلطان علیشاه، بینا، ۱۳۴۴).
4-1- 1-6- عفو و بخشش نسبت به فرزندان
یکی از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد درونی، عفو و بخشش نسبت به فرزندان است.
سفارش دیگري نسبت به فرزندان از معصومین رسیده که رعایتش ازنظر اخلاقی بسیار مهم است و آن عفو و بخشش نسبت به فرزندان است: امام علي(ع) میفرمایند: «اَلعَفوُ تاجُ المَكارِمِ» (تمیمی آمدی، 1366)؛ عفو و گذشت، زينت فضايل اخلاقي است.
پس وقتي والدين به اين فضيلت نايل آيند و بر عطوفت، مهرباني و بخشايشگر بودن اتفاقنظر داشته باشند، میتوانند گامي بزرگ در زمينهسازي تربيت مطلوب ديني فرزندان خويش بردارند. سختگيري نكردن به رفتارهاي فرزندان و عفو لغزشهای آنان، ازجمله عواملي است كه در پرورش كرامت و شخصيت عاطفي مطلوب فرزندان مؤثر است (فقيهي، 1392).
پيروي از چنين روشي در زندگي نهتنها عامل مؤثر در تقويت و پرورش بُعد دروني و عاطفي افراد به شمار میآید (همان)، بلكه اهميت و كارايي اين رويكرد تا آنجاست كه خداوند بهروشنی رسولش را به اتخاذ چنين شیوهای، دستور میدهد:
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين: (أعراف:199) (بههرحال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكىها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن).»
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ: فراگير يا محمد از زكات مال ايشان آنچه افزون آيد از نفقه يك ساله و بفرما ايشان را به نيكوى كردن با درويشان به انواع مبرت وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ: و بگرد از نادانان و از مكافات ايشان؛ و گفتهاند خُذِ الْعَفْوَ، اى: ما سهل من صدقاتهم: آنچه فرا تو دهند فراستان، وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ: و بفرماى نيكوى، يعنى از توانگران فراستان و فرادرويشان ده (بروجردی، ۱۳۶۶).
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ: و بگرد از مكافات نادانان گر ترا سخن ناسزا گويند كه محمد داد نگه نمىدارد در قسمت؛ و گفتهاند معناه: خذ معهم بالعفو و الفضل، نيكو خوبى پيشه گير، وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ: و بفرماى به نيكوخويى و نيكوكارى، وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ: و بگرد از نادانان و سيرت ايشان (سورآبادی، 1380).
بیشک اتخاذ چنين روشي در سبك زندگي از جانب والدين، زمينه را براي تقويت، تربيت و شكوفاسازي عاطفي فرزندان فراهم میکند و تعاملات آنان را به نحو مطلوب سامان میدهد.
در این قسمت به آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی اشاره میشود:
4-1- 2-1- تربیت صحیح و دیندارانه
تربیت صحیح و دیندارانه، از آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی بهشمار میآید.
امام صادق(ع) فرمود: «دَعْ اِبْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنینَ، وَ اَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنینَ فَاِنْ أَفْلَحَ وَ اِلاّ فَاِنَّهُ لا خَیْرَ فیهِ» (کلینی، ۱۳۶۳) تا هفت سال کودکت را براي بازي آزاد بگذار و هفت سال بعد با تمام وجود از او مواظبت کن، اگر به قبول دینداری و تربیت تن داد، تن داده، ورنه خیري در او نیست.
برنامهها و سریالها و تبلیغات فاسد شبکههای اجتماعی این نقشها را دگرگون معرفی میکنند و برای مثال یک دختر یا پسر جوان در خانوادهی غربی را آزاد از تعهدات به پدر و مادر و نهاد خانواده و به دور از زیباییهای تربیت صحیح و دیندارانه نشان میدهند.
چنین تصویری باعث تعارض نقشی در فرزند میشود و درحالیکه فرهنگ و واقعیات زندگی تکالیف دیگری برای او تعریف کردهاند و البته متناسب با این تکالیف، حقوقی نیز برای او در نظر گرفتهاند که فرزند یک خانوادهی غربی از آنها محروم است.
فرزند هر چه قدر از علائق مادی خود بکاهد و دلبستگی خود را نسبت به ماده کم نماید به همان اندازه درک معنویات و احساس امور معنوی و تربیت صحیح و دیندارانه در وجود او بیشتر میشود (تعدادی از نویسندگان،1398).
در قرآن آمده: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم: (شعراء:89) مگر كسى كه دلى سالم [از رذايل وخبايث] به پيشگاه خدا بياورد.»
آنكه با دل درست از گناه و تباهى باشد و چون تباهى دل موجب تباهى ديگر پارههاى تن میشود و هر كارى با قصد از دل انجام میشود پس سلامتى دل كنايه است از سلامتى از كارهاى زشت و چون دل اصرار بر گناه ندارد پارههاى تن با تربیت صحیح و دیندارانه، هم سلامت و هم دور از گناه خواهند بود (طوسي، بیتا).
یکی از اصحاب امام جعفر صادق(ع) آن حضرت در مورد آیه «إِلَّا مَنْ أَتَىاللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» میپرسد. حضرت در جواب میفرماید: «السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ وَ قَالَ وَ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شَكٌّ أَوْ شِرْكٌ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَةِ: (کلینی، 1363) سلیم کسی است که پروردگارش را در حالی ملاقات میکند که کسی جز او در وجودش و در قلبش نیست؛ و (سپس) حضرت فرمود: و هر قلبی که در آن شکّ و یا شرکی باشد وارونه است و این انسانها به این خاطر در دنیا زهد را برگزیدهاند تا قلبهایشان برای آخرت فارغ و آسوده و خالی باشد.»
این نکته نشان میدهد که زن و مرد در جامعه خود باید در کنار توجه به رشد معنوی و تعالی، تربیت صحیح و دیندارانه فرزندان، سعی کنند که جاذبههای مادی را فراهم کنند، تفریحهای سالم بهاندازه کافی ایجاد نماییم و زمینههای ارضای نیازهای مادی را فراهم آورند (ساجدی، 1389) که کودک جذب مادیات و بازیهای نامناسب در شبکههای مجازی نشود و شبکه اجتماعی، چالشی به نام افسردگی و خلأ معنویت دارند که باید به آنها توجه شود و این جز بهوسیله تربیت صحیح و دیندارانه فرزندان، شدنی نیست.
از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی، برخورد مثبت است برخورد منفی و منفی فکر کردن یکی از بزرگترین عوامل ایجاد افکار منفی در زندگی ما میباشند. منفی فکر کردن باعث میشود که ما همواره نسبت به اموری که اتفاق میافتد بدبین بوده و بدترین حالتها را در نظر بگیریم. درنتیجه ما در زندگی شخصی خودمان هم با توجه به اینکه همواره کمترین و بدترین چیزها را در نظر میگیریم طبق قانون جذب که بر کل کائنات حکمفرما میباشد همواره کمترین و بدترین حالات را نصیب خود مینمائیم. تغییر افکار منفی به مثبت و تبدیلشدن به یک فرد مثبت اندیش ممکن است زمان زیادی را از فرد بگیرد (بنائیان، بیتا).
زن و مرد میتوانند یادگیری راهکارهای تبدیل فکر منفی به مثبت به کودک را بهعنوان کمک بزرگی بیاموزاند که بتواند بر ترسها و نگرانیهایش غلبه و آنها را کنترل نماید یکی دیگر از روشهای اثباتشده و پراستفاده برای موفق شدن در برابر منفی فکر کردن، استفاده از جملات تأکیدی مثبت است. این روش بدینصورت است که زن و مرد یک جمله، در رابطه با موضوعِ موردنظر فرزند انتخاب میکنند، به شکلی که مغزِ عاطفیِ او را تحریک کند و در او تأثیر بگذارد (همان).
اين ارتباط عاطفي درباره فرزندان اولويت بيشتري دارد. ابراز عواطف مثبت والدين با دو شيوه میتواند بر تربيت عاطفي فرزندان اثرگذارد:
نخست، اينكه والدين میتوانند با ابراز عواطف مثبت، كاري كنند كه در فرزند موجب احساس مطبوع شود و فرزند براي خوشايندي آنان بكوشد؛
دوم، اينكه وجود والدين هنگام برانگيختگي عواطف مثبت نقشي مهم در پيامد علاقه فرزند به والدين دارد؛ درواقع، به شکلگیری نگرش مثبت به سخنان والدين میانجامد و زمينه را براي همكاري و پذيرش پيشنهادهاي آنها در ابعاد مختلف فراهم میسازد؛ بنابراين، آنچه ما بهمثابه مبناي ارتباط مؤثر والدين و فرزندان میطلبیم، میتوانیم بر اساس ابراز عواطف مثبت از سوي والدين به فرزندان پيگيري كنيم، همانگونه كه نقطة مقابل آن، يعني ابراز عواطف منفي، میتواند به سردي روابط والدين با فرزندان و سست شدن ارتباط مؤثر و مطلوب آنان بينجامد و بهتدریج در کجروی فرزندان اثر گذارد (احمدي، 1385).
رسول گرامي اسلام(ص) ابراز عواطف و علاقه نشان دادن والدين به فرزند را در ارتقاي درجات بهشتي مؤثر میدانست (فقيهي، 1392): «قُبْلَةِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَة دَرَجَةً فِى الْجَنَّةِ مَسيرَةَ خَمْسِمِأَةِ عام؛ (طبرسي،1414) فرزندان خود را ببوسيد كه براي هر بوسهای كه بر فرزندان میزنید، يك درجه در بهشت خواهيد داشت كه فاصله هر درجه تا درجه ديگر بهاندازه پانصد سال راه است».
4-1-2-3-. برقراری ارتباط کلامی و عاطفی
برقراری ارتباط کلامی و عاطفی، از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی به شمار میآید. یکی از مدیریتهای رفتاری زن در خانواده از نگاه قرآن، مدیریت رفتار با فرزندان به شمار میآید.
این نهایت مکرمت و بزرگواري و شخصیت است که فرزندان وقتی از دوستان یا اطرافیان خود اشتباهی ملاحظه کند، و خود را در کمال جوانمردي و کرامت، عمداً به فراموشی بزند و این به فراموشی زدن را در تمام پیشآمدهای آینده حفظ کند.
نیاز فرزندان به دوستان و ضرورت زندگی اجتماعی برای او از یکسو و تفاوتهای متنوع آنان با یکدیگر از سویی دیگر، جایگاه و اهمیت عفو و بخشش از خطاهای یکدیگر را نشان میدهد؛ زیرا برقراری رابطه دوستانه و صمیمی بین هم نوعان بدون عفو و گذشت، امکان ندارد (انصاریان، 1380).
برقراری ارتباط کلامی و عاطفی با فرزندان از موارد احسان هست و به فرموده قرآن محسنان محبوب خدا هستند آنجا که خداوند میفرماید: «...وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ: (آلعمران:134)... و از خطای مردم درمیگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد».
برخی معتقدند: منظور کسانی که از بیادبی و تندخویی مردم درمیگذرند (همچون زن و مرد نسبت به فرزندان) خدا آنها را دوست دارد (زحيلي،1418).
عفو و گذشت بهاندازهای مهم است که قرآن مجید اجر عفو کننده را بر خدا میداند: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ: (شورى: 40) کسی که گذشت کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست».
منظور کسی که از ظلم دیگران گذشت کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست (مظهري، 1412).
گاهی مادر بین دوراهی بخشیدن یا عقوبت کردن، متحیر میماند و قادر به تصمیمگیری نیست. در اینجا بخشش، رجحان دارد. ترجیح بخشش بر عقوبت ازآنروست که اولاً این عمل، فضیلتی اخلاقی است و اگر برای فرد خاطی ثمرهای نداشته باشد و در تربیت او مؤثر نیفتد، دستکم در تربیت فرد بخشنده و تقویت فضیلت اخلاقی در وجود او و افزایش عزّتمندی او مؤثر است انصاریان، 1380).
پس گذشت و عفو فرزندان موجب قرار گرفتن آنان در ردیف صابرات و مؤمنات میشود و همچنین در دسته محسنات و مقربات آن درگاه الهی به شمار میآیند؛ و بهترین راه به دست آوردن آرامش و سلامت روان و رهایی از اضطراب و ناراحتی و دوری از بدبینی و بیاعتمادی، گذشت از بدیها، ظلمها و اشتباهات دیگران است (همان).
عفو و گذشت در کودکان باعث گسترش فریضه امربهمعروف و نهی از منکر و تکمیل عقل و افزایش کرامت و تدبیر فرزندان میشود زن و مرد در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی و اخلاقی همچون عفو و گذشت را نیز به فرزندان آموزش دهند. صرف آموزش هم بهتنهایی کافی نیست بلکه پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی فرزندان آنان نیز لازم است.
زن و مرد با مديريت رفتاري و عفو و گذشت، باید به فرزندان آموزش دهند و تبیین کنند که یادگیری بخشش توسط فرزندان راهی برای کنترل احساسات منفی، افکار نادرست و تسلط بر خود و روابط است. این یک مهارت ضروری است تا روابط افراد بهویژه روابط دوستی پایدار بمانند.
بدون تلاش و مديريت زن و مرد برای بخشیدن دیگران به خاطر اشتباهاتی که در حق ما میکنند نمیتوانیم احساس خوشایندی نسبت به خود و دیگران داشته باشیم. کسی که نمیتواند ببخشد نمیتواند دوباره اعتماد کند. بخشیدن راهی برای حل مشکلات فرزندانشان است که چه بخواهند یا نخواهند در روابط به وجود میآیند (جمعی از نویسندگان،1388).
رسول اکرم(ص) حدیثی را بیان فرمودهاند: «أکرِموا أولادَکم وَ أَحسِنوا آدابَهُم یغفَر لَکم؛ (طبرسي، 1414) فرزندان خود را گرامی بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود.»
4-1-2-3- توجه به نیازهای همهجانبه
توجه به نیازهای همهجانبه، از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی به شمار میآید.
«فرزندان، با جادهای ناهموار و گردنههایی طولانی روبهروست. از سوی دیگر، به دلیل جوانی، توقع دارد که زن و مرد با توجه به نیازها، وقت بیشتری را برای باهم بودن بگذارد و خواستهها و انتظارات و نیازهای فرزندان توسط زن و مرد باید رفع شوند. در چنین فضایی، تنها مدیریت عاقلانه و ماهرانه زن و مرد، میتواند فرزندان را از این کشاکش سنگین برهاند و با توجه به اینکه مدیریت خانواده در اسلام به زن و مرد سپردهشده، این موضوع، اهمیت ویژهای پیدا میکند»(محمدی ریشهری، ۱۳۹۱).
ازآنجاکه انسانها بهطور طبیعی و فطری گرایش به فرزند دارند و بخشی از نیازهای عاطفی خویش را اینگونه پاسخ میدهند، ولی فرزند برای انسان، هم آزمونی بزرگ است و هم مسئولیتی خطیر.
انسانها برخلاف دیگر موجودات، نهتنها به پرورش مادی در کودکی میپردازند بلکه به پرورش روحی و معنوی فرزندان حتی در نوجوانی و جوانی و میانسالی نیز میاندیشند. اینگونه است که حس مسئولیت در انسان فراتر از سال و حتی نسل میباشد و برای نسلهای آینده خود نیز میاندیشد و برنامه نیازهای همهجانبه دارد (عظیمزاده، 1400).
لذا سخن از ذریه و نوادگان در حوزه تربیت فرزندان به میان میآید. انسانها برای تأمین آینده فرزندان خویش و توجه به نیازهای همهجانبه میاندیشند و این کار هرچند که ازنظر دین اسلام پذیرفته است اما باید نسبت به آینده معنوی و خوشبختی همراه با آرامش و آسایش دائمی آنان نیز حساس بود.
ازاینرو خداوند بهعنوان نمونه گزارشهایی از نگرانیهای حضرت ابراهیم8 و حضرت یعقوب8 نسبت به هدایت و آینده و توجه به نیازهای همهجانبه فرزندانش بیان میکند تا معلوم دارد که این دغدغه، امری طبیعی برای بشر حتی پیامبران است (همان).
حضرت نوح(ع) نگران آینده و توجه به نیازهای همهجانبه فرزندان و نسلهای خود میباشد و این نگرانی و احساس خطر بهگونهای بوده است که خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره نوح به آن توجه داشته و گزارش میکند.
«وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً* إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً: و نوح گفت: اى پروردگار من، بر روى زمين هیچیک از كافران را مگذار*كه اگر بگذاريشان، بندگانت را گمراه مىكنند و جز فرزندانى فاجر و كافر نياورند.»
وَ قالَ نُوحٌ و گفت نوح رَبِّ اى پروردگار من لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ وامگذار بر روى زمين مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً از كافران نزول كننده در دار را اصل ديّار ديوار بر وزن فيعال است كه مشتق است از دار يا مشتق است از دور و اين كلمه مستعمل در نفى عام است پس ديارا بهمعنى احدا است يعنى يكى از ايشان را بر روى زمين مگذار (رازي، 1371).
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ بهدرستی كه تو اگر واگذارى ايشان را يُضِلُّوا عِبادَكَ گمراه گردانند بندگان تو را وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً و نزايند مكر فجور كننده و بهغایت انكار نماينده دين حق را (لاهیجی، ۱۳۷۳).
على بن ابراهيم از صالح بن ميثم روايت كرده كه او گفت: من از حضرت امام محمدباقر(ع) پرسيدم: كه نوح چه میدانست كه لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً؟ امام8 فرمود: آيا نشنيده كه حقتعالی به نوح گفت: «أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ»(همان).
از دیگر آثار مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان از بعد بیرونی، ایجاد امنیت روانی است خانواده مهمترین كانون تأمینکننده نيازهاي جسماني، رواني و معنوي فرزندان است و همه تلاش پدران و مادران مسئول و آگاه بايد بر اين اصل بنياد شود كه فضاي خانه و خانواده سرشار از امنيت، محبت و آرامش باشد.
اعضاي خانواده بهویژه فرزندان بايد در خانه احساس امنيت و آرامش رواني كنند و كانون خانواده را بهترين و امنترین پناهگاه بدانند. ميان والدين و فرزندان بايد رابطهای ايجاد شود كه آنان بتوانند آزادانه احساسات، اضطرابها و نگرانیهای خود را بدون احساس ترس يا طرد شدن با والدين در ميان بگذارند (ساماني، 1386).
والدين بايد فرزندان را بدون شرط و آنگونه كه هست بپذيرند؛ هرچند ممكن است رفتار فرزند دلخواه آنان نباشد. نبايد دائماً لغزشهای فرزند يادآوري شود و او را ملامت كرد و براي گناهشان همواره كيفر شوند (نوري طبرسي،1408 ق، ج 2، ص 105) كه اینگونه كارها امنيت آنان را به خطر میاندازد (فقيهي، 1392).
نبايد بهگونهای حرف زد يا رفتار كرد كه فرزندان دائماً احساس كنند توبيخ میشوند؛ بلكه بايد از كارهاي نادرست كه انجام دادهاند آگاه شوند و ميزان فاصله آنها از حق و حقيقت برايشان مكشوف گردد. آنان بايد بفهمند كه از آلودگیها روي برگردانند و بهگونهای رفتار كنند كه نيكوكاران رفتار مینمایند (حرّاني، 1404).
بنابراين، در آموزهها و تعاليم اسلامي، خانواده مطلوب خانوادههای است كه ميان انگیزههای متنوع اعضاي خانواده، تعادل ايجاد كرده و ضمن معرفي الگوهاي برتر ديني، آنان را از آلودگیها و درگیریهای رواني رهايي میبخشد (فقيهي، 1392).
تأمین نیاز امنیت، از نگاه روانشناسان، دارای دو لایه زیرین و رویین است. لایه زیرین، اصل حضور فیزیکی زن و مرد است. لایه روئین، چگونگی برخورد با کودکان است. برخوردهای پدر و مادر باید بهگونهای باشد که بچهها خانه و خانواده خود را یک پناهگاه امن بهحساب آورند و حرفهایشان را بتوانند در جمع مطرح کنند (عباسعلی، 1384).
«سفیان ثوری» یکی از یاران امام صادق(ع) میگوید: «بر آن حضرت وارد شدم و دیدم ایشان خیلی ناراحت هستند و رنگ از چهرشان پریده است. پرسیدم: ای پسر رسول خدا! چرا اینقدر ناراحت هستید؟ حضرت فرمودند: از این پیش، اهل خانه را از رفتن به پشتبام نهی کرده بودم. هنگامیکه وارد خانه شدم، دیدم یکی از کنیزان که پرستاری یکی از کودکانم را به عهده داشت، از پلکان بالا میرود، درحالیکه کودکی در آغوش وی بود. همینکه کنیز مرا دید، مضطرب و نگران شد و فرزندم از دست وی افتاد و همانجا مرد. من گفتم: حقدارید، به خاطر اینکه فرزندتان را بدین شکل دلخراش از دست دادید، ناراحت بشوید. حضرت فرمودند: اکنون نگرانی من از مرگ فرزند نیست، چون خواست و مشیت خدا این بود بلکه ازاینجهت ناراحت هستم که من موجب ترس و آشفتگی کنیز شدم و او نتوانست خود را مهار کند. آنگاه امام آن کنیز را آزاد کردند»(مجلسی، 1403).
بنابراین، زن و مرد نباید به خاطر کوچکترین لغزشی، آنچنان فرزندان را مورد پرخاشگری قرار دهند که همه قابلیتها و تواناییهایش از یاد برود. البته این نکته را هم در ذهن داشته باشیم که امنیت دادن و میدان دادن، نباید به مرز نادیده انگاری یا سهل انگاری در پایبندی به واجبات و محرمات برسد (عباسعلی، 1384).
5- بحث و نتیجهگیری
يکي از اصولي که در بهبود و رشد روابط انسان با ديگران، تأثير شگرفي دارد، مدارا و تحمل ديگران است
مدارا يكي از صفات برجسته انساني است كه خداوند اين ويژگي را در قرآن بهعنوان نعمت و رحمت الهي قلمداد فرمود مدارا بهعنوان یک فضیلت والای اخلاقی كه داراي اثري به سزا در حوزهی اخلاق فردي و اجتماعي است از اصولى است كه در بهبود و رشد روابط انسان با ديگران، تأثير شگرفى و رعایت آن برای آرامش عمومی جامعه ضروری است.
در این مقاله به روابط بین زن و مرد و فرزندان با تأکید بر آثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزههای دینی پرداخته شد: آثار درونی مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان عبارتاند از: حسن ظن نسبت به فرزند، مسئولیت دادن به فرزندان و تکریم آنها، مشورت کردن، توجه به کسب هویت فرزند نوجوان، صداقت، عفو و بخشش نسبت به فرزندان.
آثار بیرونی مدارا در روابط زن و مرد و فرزندان شامل موارد ذیل میشود: تربیت صحیح و دیندارانه، برخورد مثبت، برقراری ارتباط کلامی و عاطفی، توجه به نیازهای همهجانبه، ایجاد امنیت روانی.
مدارا بهعنوان فضیلت اخلاقی ازجمله صفاتی است که آدمی را در دنیا و آخرت بهمراتب بلند و درجات ارجمند میرساند و نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن روبرو مىشود اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران بهتندی و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بهسلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
6- تقدیر و تشکر
از همه اساتید و دوستانی که به نحوی در نوشتن این مقاله یاری کردند تقدیر و تشکر میکنم.
7- منابع
1- ابن منظور، ج. ا. (1408). لسان العرب. قول. بیروت.
2- احمدي، م. ر. (1385). مباني روان شناختي ارتباط مؤثر والدين با فرزندان در محيط خانواده. مجله معرفت، 104.
3- ادیبی سده، م.، رستگار، ی.، و بهشتی، س. ص. (1390). مدارای اجتماعی و ابعاد آن. فصلنامه رفاه اجتماعی، ۱3(50)، 0-353.
4- انصاریان، ح. (1380). نظام خانواده در اسلام. ام ابیها (س). قم.
5- آخرت گرایی و دنیا گریزی. (1393، 23 شهریور). برگرفته از https://www.pajoohe.ir
6- آموزههای قرآن برای آموزش احترام به فرزندان. (1399، 22 آذر). برگرفته از https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/09/22/2406742
7- بافکار، ح. (1391). پدیده فرزندسالاري و رسانه. مرکز پژوهش هاي اسلامی صدا و سیما. تهران.
8- برخی از محققان (بی تا)، «تربیت کودک مسئولیت پذیر از راه درست و موثر»، وب نمناک، کد مطلب: 66966.
9- بروجردی، س. م. ا. (1366). تفسیر جامع. انتشارات صدر. تهران.
10- بلاغى، س. ع. ح. (1386). حجة التفاسير و بلاغ الإكسير. انتشارات حكمت. قم.
11- بنائیان، ا. (بی تا). توی بدون ترس. موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. تهران.
12- بهشتی، ا. (1396، 10 مهر). ده فرمان قرآنی در تربیت کودک. بر گرفته از لینک https://www.tabnak.ir/fa/news/734736/10
13- تمیمی آمدی، ع. م. (1366). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم. دفتر تبلیغات اسلامی. قم.
14- ثقفى تهرانى، م. (1398). تفسير روان جاويد. انتشارات برهان. تهران.
15- جمعی از نویسندگان. (1388). تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر. انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). قم.
16- حرّاني، ح. ع. (1404). تحف العقول عن آل الرسول. اسلاميه. تهران.
17- حسن زاده، ص. (1392). عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلامی. مجله پژوهش نامه معارف قرآنی، 4(15)، 45-68.
18- حسینی همدانی، س. م. (1404). انوار درخشان. لطفی. تهران.
19- دهخدا، ع. (1373). لغت نامه دهخدا. انتشارات روزنه. تهران.
20- رازي، ا. (1371). روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن. بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي. مشهد.
21- زحيلي، و. م. (1418). التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج. دار الفكر. دمشق.
22- زمخشري، م. ع. (1423). تفسير الکشاف. دارالمعرفة. بيروت.
23- ساجدی، ا. (1389). میزگرد عوامل تضعیف و تقویت خودباورى فرهنگى و علل گرایش جوانان به فرهنگ غیرخودى. فصلنامه معرفت، 45.
24- ساماني، س.، و رضويه، ا. (1386). رابطه همبستگي خانواده و استقلال عاطفي با مشكلات عاطفي. سلامت روانشناختي، 1(1)، 30-37.
25- سلطان علیشاه، س. م. ح. (1344). بیان السعادة فی مقامات العبادة. بی نا. تهران.
26- سور آبادى، ا. ع. م. (1380). تفسير سور آبادى. فرهنگ نشر نو. تهران،.
27- سیف، س.، نظری، ز.ف پورشهریاری، م.، شعاع کاظمی، م.، و قسامی، م. (1384). مهارتهای زندگی زنان خانه دار. انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام. قم.
28- شاملی، ع. (1384). فرایند تربیت فرزندان دراندیشه دینی. مجله مطالعات راهبردی زنان، 24.
29- شریف لاهیجی، م. م. (1373). تفسیر شریف لاهیجی. دفتر نشر داد. تهران.
30- شیری، ع.، فیروزآبادی، م. ی.، و مرتضی زبیدی، م. م. (1414). تاج العروس من جواهر القاموس. نشر دار الفکر . بیروت.
31- طباطبایی، س. م. ح. (1373). المیزان فی تفسیر القرآن. موسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.
32- طبرسي، ف. ح. (1414). مكارم الاخلاق. تحقيق علاء آل جعفر. قم، اسلامي.
33- الطوسي، م. ح. (بی تا). التبيان في تفسير القرآن. دار إحياء التراث العربي. بيروت.
34- عظیم زاده، م. (1400، 2 اسفند). فرزند و فرزندداری از نگاه قرآن. برگرفته از https://kayhan.ir/fa/news/237063/
35- فقيهي، ع.، و نجفی، ح. (1392). عوامل تربيت عاطفي فرزندان در خانواده؛ برگرفته از احاديث. مجله اسلام و پژوهشهاي تربيتي، 5(2)، 5-27.
36- فلسفی، م. ت. (1370). شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق. دار الکتب الاسلامیه. تهران.
37- قرائتی، م. (1396). مهارت معلمی. مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. تهران.
38- قرآن مجید.
39- کریمی، م.، و یوسفی، ز. (1395). آثار خانوادگی و اجتماعی رفق و مدارا از منظر فریقین. مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، 45، 42-52.
40- کلینی، م. ی. (1363). الکافی. دارالکتب الاسلامیه. تهران.
41- گنجور، م.، ملکوتی، اسماعیل.، و موسویان نژاد، ف. (1390). مؤلفه های الگوی مدارا با همسر و فرزندان از دیدگاه اسلام. مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 13(52)، 55-109.
42- مجلسی، م. ب. (1403). بحارالانوار. داراحیاء التراث العربی. بیروت.
43- محمدی ریشهری، م. (1391). دانشنامه قرآن و حدیث. دارالحدیث. قم.
44- مصطفوی، ح. (1380). تفسير روشن. مركز نشر كتاب. تهران.
45- المظهري، م. ث. (1412). التفسير المظهري. مكتبة الرشدية. الباكستان.
46- مکارم شیرازی، ن. (1380). تفسیر نمونه. دار الکتب الاسلامیه. تهران.
47- موسوی، ح. (1394). پرسشها و پاسخ ها 59: آداب معاشرت دانشجویی. دفتر نشر معارف، قم.
48- نوري طبرسي، ح. (1408). مستدرك الوسائل و مستبط المسائل. آل البيت لاحياء التراث. بيروت.
49- نهج البلاغه.
Studying Male-female Relationships and Children with an Emphasis on the Internal and External Effects of Tolerance Through Religious Teachings
Sakine Ganj Khanloo1, Maryam Alizadeh*2
1. Graduated level three, Qur'anic Sciences Tafsir, Zainabiyah Seminary, Alborz Province, Alborz, Iran
2. PhD in Islamic Studies and Lecturer, Department of Quran and Islamic Texts, Faculty of Islamic Studies, University of Tehran, Tehran, Iran. (Corresponding Author)
Abstract
Tolerance is one of the prominent human qualities that God considered in the Qur'an as a divine blessing and mercy. Tolerance, as a high moral virtue, has a significant effect on personal and social ethics and is one of the principles that has had a tremendous impact on the improvement and growth of human relations with others. So, its observance is necessary for the general peace of society. In this regard, this article investigated the relations between men, women, and children from a descriptive and analytical perspective focusing on the internal and external effects of tolerance with a religious teaching approach. Tolerance has internal and external results, and tolerance, as a moral virtue, is one of the qualities that bring people high and honorable positions in this world and the hereafter. Also, it plays a very constructive role in the person's family and social life. Life is full of misfortunes that a person might deal with; if one does not build tolerance and behaves harshly and violently with others in times of difficulty and roughness, it will damage both person's social credit and his/ her religious-moral health.
Keywords: Internal effect, External, Tolerance, Man and woman, Children, Religious teachings