برآورد وضعیت تعارض بین زوجین و راه¬حل¬های رفع آن بر مبنای تحلیل ثانویه داده¬های پیمایش ملی خانواده در ایران
محورهای موضوعی :
یونس اکبری
1
,
محمد ترکاشوند مرادآبادی
2
*
1 - دکتری جامعهشناسی توسعه اجتماعی.
2 - عضو هیئتعلمی گروه جمعیتشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد (نویسنده مسئول).
کلید واژه: تعارض, زوجین, راه¬حل, خانواده, طلاق.,
چکیده مقاله :
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانهای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر نمونه افراد متأهل آن انتخاب شده است. نتایج بررسی شاخص میزان تعارض زوجین در ایران حاکی از این است که از کل پاسخگویان متأهل 15.3 درصد هیچ گونه تعارضی با همسرشان ندارند، 40.7 درصد دارای تعارض در حد کم، 26.6 درصد دارای تعارض در حد متوسطی و 17.5 درصد نیز دارای تعارض در حد زیادی با همسرانشان هستند. افراد متأهل کمترین تعارض را نسبت به سایر موضوعات دیگر در رابطه با تعارض در نوع شغل و مسائل مرتبط با آن دارند. از بین موضوعات مورد تعارض زوجین، حضور بهموقع همسر در منزل با 22.1 درصد و گذراندن وقت با یکدیگر با 21.7 به ترتیب بیشترین درصد تعارض زیاد بین زوجین را به خود اختصاص دادند. از بین راهحلهای موجود برای رفع تعارض، مراجعه به مراجع قضایی و دادگاه کمترین میزان را در بین راهحلهای حل تعارض زوجین به خود اختصاص داده بهطوریکه (88.8 درصد) پاسخگویان عنوان کرده اند که برای حل تعارض با همسرشان اصلاً به دادگاه و مراجع قضایی مراجعه نمی کنند و در همین راستا 76.5 درصد به میزان زیادی از تحمل و سازگاری و 74.5 درصد در حد زیادی از گفتگو برای رفع تعارض با همسرشان بهره میگیرند که این دو مقوله بیشترین مقادیر را در بین راه حل های حل تعارض بین زوجین به خود اختصاص دادند.
The present study examines the rate of marital conflict index in Iran by secondary analysis of national family survey data in Iran. The results of the Couples Conflict Rate Index in Iran indicate that 15.3% of the total number of married respondents have no conflict with their spouse، 40.7% have low conflict، 26.6% have moderate conflict and 17.5% have high conflict with their spouse. Married people have the least conflict over other issues related to conflict in the type of job and related issues. Among the issues of conflict between couples، the presence of the spouse on time at home with 22.1% and spending time with each other with 21.7، respectively، had the highest percentage of high conflict between couples. Among the existing solutions for resolving the conflict، referring to the judicial authorities and the court has the lowest rate among the solutions for resolving the couple’s conflict، so that (88.8%) of the respondents stated that they do not go to the court and the authorities to resolve the conflict with their spouse. In this regard، 76.5% use a lot of tolerance and 74.5% use a lot of dialogue to resolve the conflict with their spouse، which these two categories had the highest values among the conflict resolution solutions between couples.
1- امرالهي، ر.، روشن چسلي، ر.، شعيري، م.، و نيك¬آذين، ا. (1392). تعارض زناشويي، رضايت زناشويي و رضايت جنسي: مقايسه زنان داراي ازدواجهای فاميلي و غير فاميلي. روانشناسي باليني و شخصيت (دانشور رفتار)، 20(8)، 11- 22.
2- جهانی دولت¬آباد، ا.، و حسینی، ح. (1394). مطالعه جامعه¬شناختی علل و زمینه¬های بروز تعارض زناشویی در شهر تهران. بررسی مسائل اجتماعی ایران، 5(2)، 329- 364.
3- روحانی، ح. (1388). درآمدی بر نظریه سرمایه فرهنگی. فصلنامه راهبرد، 18(53)، 7- 35.
4- سفیری، خ.، و محرمی، م. (1388). بررسی پیوند ناهمسان¬همسری فرهنگی با میزان اختلافات زناشویی. مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 7(3)، 31- 51.
5- صادق¬زاده، م.، بشارده، ش.، و خرمائی، ف. (1400). رابطه همنوایی با هنجارهایزنانه و ادراک تبعیضهایجنسیتی با کیفیتزندگی زنان ایرانی: نقش واسطهای خودخاموشی. پژوهشهای میانرشتهای زنان، 1(3)، 7-22.
6- عنایت، ح.، دسترنج، م.، و سلمانی، ف. (1390). بررسی عوامل مرتبط با اختلافات خانوادگی. فصلنامه جامعهشناسی زنان، ، 2(1)، 1- 20.
7- غضنفری، ر.، آبیار، آ.، و تجربه کار، م. (1400). پیشبینی میزان رضایت زناشویی زنان در مقایسه با مردان بر اساس هوش معنوی در دو گروه طلاب و دانشجویان. پژوهشهای میانرشتهای زنان، 2(2)، 29-39.
8- لهسایی¬زاده، ع.، مردانی، م.، و حکیمی¬نیا، ب. (1392). بررسی عوامل مرتبط با تعارضات زناشویی در شهر شیراز. فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد شوشتر، 7(4)، 1-18.
9- مختاری، م.، و عنایت، ح. (1390). نقش نگرشهای جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنان (مطالعه موردی: زنان تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز). زن در توسعه و سیاست، 9(3)، 67-87..
10- Asadi ZS, Sadeghi R, Taghdisi MH, Zamani-Alavijeh F, Shojaeizadeh D, Khoshdel AR. Sources, Outcomes, and Resolution of Conflicts in Marriage among Iranian women: A qualitative study. Electron Physician. 2016 Mar 25;8(3):2057-65.
11- Birditt, K. S., Brown, E., Orbuch, T. L., & McIlvane, J. M. (2010). Marital conflict behaviors and implications for divorce over 16 years. Journal of Marriage and Family, 72(5), 1188-1204.
12- Delatorre, M. Z., & Wagner, A. (2018). Marital conflict management of married men and women. Psico-usf, 23, 229-240.
13- Manickam, L. S. S., & Suhani, B. T. (2014). Marital Conflict: An exploration of relationship issues in couples through SIS-II. SIS Journal of Projective Psychology & Mental Health, 21(1), 37.
14- Mosmann, C., & Falcke, D. (2011). Conflitos conjugais: motivos e frequência. Revista da SPAGESP, 12(2), 5-16.
15- Obeleniene, B., & Gabseviciene, G. (2015). Causes of Conflict in Marriage as Expressed by Moderators and Participants of the" Encounters of Married Couples" Programme.
16- Olugbenga, A. J. (2018). Patterns and causes of marital conflict among staff of selected universities in southwest Nigeria. Advances in Social Sciences Research Journal, 5(8), 306-320.
17- Tolorunleke, C. A. (2014). Causes of marital conflicts amongst couples in Nigeria: Implication for counselling psychologists. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 140, 21-26.
برآورد وضعیت تعارض بین زوجین و راهحلهای رفع آن بر مبنای تحلیل ثانویه دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران
یونس اکبری1، محمد ترکاشوند مرادآبادی*2
1. دکتری جامعهشناسی توسعه اجتماعی، گروه توسعه روستایی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2. عضو هیئتعلمی، گروه جمعیتشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران. (نویسنده مسئول)
تاریخ دریافت: [28/4/1401] تاریخ پذیرش: [29/8/1401]
چکیده
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانهای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر نمونه افراد متأهل آن انتخاب شده است. نتایج بررسی شاخص میزان تعارض زوجین در ایران حاکی از این است که از کل پاسخگویان متأهل 15.3 درصد هیچگونه تعارضی با همسرشان ندارند، 40.7 درصد دارای تعارض در حد کم، 26.6 درصد دارای تعارض در حد متوسطی و 17.5 درصد نیز دارای تعارض در حد زیادی با همسرانشان هستند. افراد متأهل کمترین تعارض را نسبت به سایر موضوعات دیگر در رابطه با تعارض در نوع شغل و مسائل مرتبط با آن دارند. از بین موضوعات مورد تعارض زوجین، حضور بهموقع همسر در منزل با 22.1 درصد و گذراندن وقت با یکدیگر با 21.7 به ترتیب بیشترین درصد تعارض زیاد بین زوجین را به خود اختصاص دادند. از بین راهحلهای موجود برای رفع تعارض، مراجعه به مراجع قضایی و دادگاه کمترین میزان را در بین راهحلهای حل تعارض زوجین به خود اختصاص داده بهطوریکه (88.8 درصد) پاسخگویان عنوان کردهاند که برای حل تعارض با همسرشان اصلاً به دادگاه و مراجع قضایی مراجعه نمیکنند و در همین راستا 76.5 درصد به میزان زیادی از تحمل و سازگاری و 74.5 درصد در حد زیادی از گفتگو برای رفع تعارض با همسرشان بهره میگیرند که این دو مقوله بیشترین مقادیر را در بین راهحلهای حل تعارض بین زوجین به خود اختصاص دادند.
واژگان کلیدی: تعارض، زوجین، راهحل، خانواده، طلاق.
1- مقدمه
ازدواج بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای اساسی در هر جامعهای بهعنوان یکی از مهمترین و بنیادیترین روابط انسانی شناخته میشود و بهصورت فرهنگی، دینی و اجتماعی بهعنوان پیونددهنده زن و مرد، به رسمیت شناخته شده است. این پیوند حقوق و تکالیفی بین همسران و فرزندانشان ایجاد میکند. ازدواج بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی نهتنها ساختار اولیه برای تشکیل روابط خانوادگی را فراهم میکند بلکه زمینهساز ایجاد و پرورش نسلهای آینده است. بااینحال نتایج تحقیقات حاکی از آن است که امروزه افراد جامعه تمایل زیادی به ازدواج ندارند چراکه حفظ خرسندی و پیوند زناشویی بهصورت روزافزونی دشوار شده است (Olugbenga, 2018).
ایران نیز به مانند بسیاری از کشورهای جهان با کاهش تمایل به ازدواج روبهرو است بهطوریکه آمارها حاکی از آن است که تعداد ازدواج از سال 1386 با 841107 مورد به 530225 مورد در سال 1398 رسیده است. علل مختلفی مانند تغییر نگرش به تشکیل خانواده و ازدواج، تغییر ارزشها از سنتی به مدرن و ... را میتوان بهعنوان عامل کاهش تمایل به ازدواج در جامعه عنوان کرد، ولی یکی از مهمترین این علتها را نیز میتوان نگرانی افراد از ثبات زندگی مشترک قلمداد کرد. افزایش میزان طلاق در جامعه باوجود قبح اجتماعی آن بیانگر این مطلب است که نگرانی از حفظ رابطه زناشویی تا حد زیادی پایه و اساس واقعی دارد بهطوریکه آمارها نشان میدهد تعداد طلاق در کشور از سال 1385 با 94039 مورد به 174831 مورد در سال 1398 رسیده است که حاکی از افزایش تقریباً دو برابری نرخ طلاق است1.
در حد واسط بین متغیر ازدواج و طلاق قاعدتاً یک عامل میانجی سببساز وقوع طلاق است که این عامل نیز بروز تعارض بین زن و شوهر است. درست است که تمامی تعارضها منجر به طلاق نمیشود و حتی نبود اختلاف و تعارض در یک خانواده به این معنی نیست که آن خانواده در هماهنگی و سازگاری به سر میبرد چراکه ممکن است همسران نسبت به هم فاصله داشته باشند، غریبه شوند و یا حتی بیتفاوت باشند و بنابراین هیچ اختلاف و تعارضی در رابطهشان وجود نداشته باشد (Obeleniene & Gabseviciene, 2015). بااینحال شاید بتوان اینگونه بیان کرد که تعارضها از مهمترین تعیینکنندههای کمیت و کیفیت روابط بین زوجین است. وقتی یکی از زوجین به این نتیجه میرسد که آنچه او میخواهد با آنچه همسرش میخواهد ناسازگار است، تعارض به وجود میآید. در حقیقت تعارضها و اختلافها از ناسازگاری اهداف و منافع زوجین و ارزیابیهای متفاوتشان از زندگی زناشویی ناشی میشود (اسدی (Asadi) و همکاران، 2016). مطالعات صورت گرفته در کشور در حوزه تعارض زناشویی اندک و عمدتاً در سطح استانی و شهرهای کوچک هستند. وجود مطالعه ملی انجامشده در سطح کشور ودستری به داده آن این امکان را به ما میدهد که در سطح جامع کشوری به موضوع تعارض زناشویی بپردازیم. در وهله اول وضعیت تعارض زناشویی شناخته شود و سپس عوامل تأثیرگذار بر آن مشخص گردند؛ بنابراین تحقیق حاضر سعی دارد با استفاده از دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران به این مسئله پاسخ دهد که وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در ایران و عوامل مرتبط با آن چگونه است و شیوههای حل اختلاف توسط زوجین چه هستند؟
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
مطالعات مختلفی در داخل و خارج از کشور به بررسی وضعیت اختلافات و تعارضات زناشویی در کشور پرداختهاند. در ادامه به خلاصهای از این مطالعات پرداخته شده است.
سفیری و محرمی (1388) در مقالهای با عنوان «بررسی پیوند ناهمسانهمسری فرهنگی با میزان اختلافات زناشویی» به بررسی پیوند ناهمسانهمسری فرهنگی و اختلافات زناشویی در میان زنان شاغل و خانهدار پرداختند. روش تحقیق این پژوهش از نوع کمی و پیمایشی بوده و حجم نمونه شامل 284 زن همسردار بوده و از نظریه همسانهمسری برای تبیین مسئله پژوهش بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میان اختلافات زناشویی و ناهمسانهمسری فرهنگی در تفاوت باورهای مذهبی همسران و سنتی بودن خانواده، پیوندی معنادار وجود دارد؛ همچنین میان تفاوت در باورهای مذهبی همسران و میزان اختلافات زناشویی، در میان دو گروه زنان شاغل و خانهدار، نیز تفاوتی معنادار وجود دارد؛ بهگونهای که این متغیر در ایجاد اختلاف زناشویی در میان آزمودنیهای شاغل، بیش از خانهدار است. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که میان سنتی بودن خانواده در حوزه انتخاب همسر و میزان اختلاف زناشویی در میان دو گروه زنان شاغل و خانهدار هم تفاوتی معنادار وجود دارد و آزمودنیهای خانهدار دارای خانواده سنتی، اختلاف زناشویی بیشتری نسبت به زنان شاغل داشتهاند. علاوه بر این میان میزان اختلاف زناشویی و متغیرهای سن ازدواج، مدت زناشویی، اختلاف سنی با همسر، میان دو گروه زنان شاغل و خانهدار تفاوتی معنادار دیده نمیشود.
عنایت، دسترنج و سلیمانی (1390) در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل مرتبط با اختلافات خانوادگی» با استفاده از روش پیمایش و حجم نمونه 30 پاسخگو به این نتیجه رسیدند متغیرهایی از قبیل سن ازدواج، میزان تحصیلات زن و مرد، نوع شغل زن و مرد، نوع رابطه عاطفی همسران با یکدیگر، دخالت خانوادهها و بیماری روانی یکی از زوجین، رابطهی معناداری با میزان اختلافات خانوادگی دارد.
امرالهی، روشن چسلی، شعیری و نیکآذین (1392) در مقالهای با عنوان «تعارض زناشويي، رضايت زناشويي و رضايت جنسي: مقايسه زنان داراي ازدواجهاي فاميلي و غير فاميلي» درصدد تعيين تفاوتهاي مربوط به تعارض زناشويي، رضايت زناشويي و رضايت جنسي در زنان متأهل داراي ازدواجهاي فاميلي و غيرفاميلي بودند. بدين منظور آنها 191 زن متأهل، از بين پرستاران شاغل (100 نفر داراي ازدواج غيرفاميلي و 91 نفر داراي ازدواج فاميلي) در بيمارستانهاي شهر تهران به روش نمونهگيري خوشهاي انتخاب و پرسشنامههاي رضايت زناشويي اينريچ (ENRICH)، تعارض زناشويي (MCQ) رضايت جنسي (ISS) بر روي آنها اجرا کردند. نتايج این تحقیق حاکی از آن است که تحليل واريانس چند متغيره و تک متغيره حاکي از تفاوت معنادار دو گروه در متغيرهاي رضايت زناشويي و ابعاد آن (بهجز بعد ارتباط جنسي)، تعارض زناشويي و ابعاد آن و رضايت جنسي بوده است. علاوه بر این مقايسه ميانگينها نشان داده است که زنان داراي ازدواجهاي غير فاميلي از رضايت زناشويي و رضايت جنسي بالاتر و تعارض زناشويي پايينتري نسبت به زنان داراي ازدواجهای فاميلي برخوردارند. بهطورکلی نتايج این پژوهش حاکي از آن است که زوجين داراي ازدواجهای غير فاميلي از ارتباطات رضایتبخشتری نسبت به زوجين داراي ازدواج فاميلي برخوردارند.
لهساییزاده، مردانی و حکیمینیا (1392) در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل مرتبط با تعارضات زناشویی در شهر شیراز» با استفاده از نمونهگیری در دسترس و حجم نمونه 100 پاسخگو به این نتیجه رسیدند که بین تعارض زناشویی با تحصیلات زوجین، اشتغال زنان، فاصله سنی، طول مدت ازدواج، رضایتمندی جنسی، میزان اعتمادبهنفس، دخالت خانوادهها و عدم تفاهم و عدم تجانس فرهنگی و اعتقادی و همچنین اعتیاد رابطه معنادار وجود دارد.
جهانی دولتآباد و حسینی (1394) در مقالهای با عنوان «مطالعه جامعهشناختی علل و زمینههای بروز تعارضات زناشویی در شهر تهران» به شناسایی انواع تعارضات زناشویی، علل و زمینههای بروز و تداوم آن و راهبردهایی که زوجین در مقابله با چنین تعارضاتی در پیش میگیرند پرداختند. نگارندگان این مقاله اینگونه استدلال کردهاند که دگرگونیهای اقتصادی-اجتماعی و به دنبال آن دگرگونیهای فرهنگی عمیقی که در دهههای اخیر در جامعه ایرانی بهموقع پیوسته تغییراتی اساسی در نوع نگاه افراد به خانواده و انتظارات آنها از ازدواج و زناشویی پدید آورده و امروزه با اشکال بسیار متنوعی از پارادایمهای زناشویی مواجهیم. در چنین شرایطی، انتظارات زوجین از همدیگر از حالت از پیش تعیینشده قبلی خارجشده و زن و شوهر بهنوعی در برآوردن انتظارات و خواستههای یکدیگر با ابهامات اساسی مواجهاند که به نظر میرسد، این وضعیت در مقایسه با وضعیت نسبتاً همگون پیشین، نهاد خانواده و زناشویی را با چالشها و تعارضاتی متفاوت و مضاعف دستبهگریبان ساخته است. نتیجه چنین وضعیتی روابط زناشویی سست و ناپایدار و بهتبع آن افزایش میزان طلاق در کشور است.
مطالعه غضنفری، آبیار و تجربهکار(1399) در حوزه رضایت زناشویی و اثرپذیری آن از هوش معنوی افراد بود. این پژوهش بر روی 180 نفر از دانشجویان طلاب و غیر طلاب کرمان انجام شد و نشان داد که افراد با هوش معنوی بالاتر رضایت بیشتری در زندگی زناشویی داشتند. مطالعه صادقزاده، بشارده و خرمائی (1400) نیز در بررسی کیفیت زندگی زنان متأهل شهر کازرون نشان داد که ادراک تبعیض بر نگرش زنان به زندگی بسیار تأثیرگذار است و میتواند بر کیفیت زندگی زناشویی آنها اثرگذار باشد.
بریدیت، براون، اورباچ و مکایلوان2 (2010) در مقالهای با عنوان «رفتارهای تعارض زناشویی و پیامدهای آن برای طلاق در طول 16 سال» به بررسی رفتارهای تعارضی زناشویی و پیامدهای آنها در رابطه با طلاق پرداختند که توسط خود زوجین در سالهای 1، 3، 7 و 16 سال ازدواج آنها گزارش شده بود. نمونه این تحقیق 373 از زوجین آمریکایی بودند که از این تعداد 47 درصد سفیدپوست و 53 درصد نمونه موردبررسی را سیاهپوستان تشکیل دادهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که رفتارهای فردی (بهعنوانمثال، رفتارهای مخرب) و الگوهای رفتاری بین زوجین (بهعنوانمثال، کنارهگیری همسران) در سال 1 میزان طلاق بالاتر را پیشبینی کرده است. نتایج همچنین نشان میدهد که رفتارهای مخرب و کنارهگیری همسران با گذشت زمان کاهشیافته، درحالیکه رفتارهای تعارضی همسران ثابت مانده است و شوهران نسبت به همسران رفتارهای کنارهگیرانه و مخرب کمتر و زوجهای سیاهپوست آمریکایی نیز کنارهگیری بیشتری نسبت به زوجهای آمریکای سفیدپوست گزارش کردند.
مسمان و فلاک3 (2011) در مقالهای با عنوان «تعارض زناشویی: علل و فراوانی» اینگونه استدلال میکنند که رضایت و ثبات پیوند زناشویی ارتباط مستقیمی با عدم تعارض ندارد، بلکه با نحوه در پیش گرفتن استراتژیهای همسران برای حل تعارضها ارتباط دارد. نگارندگان این مقاله با در نظر گرفتن تعارض زناشویی بهعنوان بعد ذاتی روابط زناشویی، به شناسایی دلایل تعارض زناشویی و دفعات بروز آن در روابط زناشویی پرداختند. این پژوهش یک مطالعه کمی با طرح توصیفی در بین 149 زوج طبقه متوسط که در پایتخت و حومه ریو گراند دو سول زندگی میکردند، انجام شده و ابزار مورداستفاده، بررسی دادههای جمعیتی- اجتماعی و مقیاس تعارضات زناشویی بوده است. نتایج این نشان داده که بیشترین دلایل درگیریهای زناشویی عبارتند از: فرزندان، طول زمانی که زوجین باهم میگذرانند، پول، کارهای خانه و درنهایت، جنسیت و مسائل حقوقی. علاوه بر این نتایج این تحقیق نشان میدهد که 75.8 درصد از زوجین خشونت کلامی را گزارش کردهاند و 7.3 درصد خشونت فیزیکی یا پرتاب کردن اشیاء را گزارش کردهاند.
تلورانلک4 (2014) در مقالهای با عنوان «علل اختلافات زناشویی در بین زوجها در نیجریه: دلالتهایی برای روانشناسان مشاوره» در یک مقاله توصیفی با تأکید بر رویکرد پیمایشی و با استفاده از نمونهگیری هدفمند در جامعه روستایی و شهری به بررسی علل اختلافات زناشویی در نیجریه پرداخته است. یافتههای این تحقیق حاکی از این است که تفاوت معناداری در علل اختلاف زناشویی بر اساس سطح تحصیلات و طول مدت ازدواج وجود ندارد. در این تحقیق بهعنوان نتیجه از اجتنابناپذیری اختلاف در اشکال گوناگون ازدواج صحبت شده است. کنترل و مدیریت اختلافها عمدتاً وابسته به فهم متقابل زوجها است. بر اساس این نتیجهگیری در این پژوهش توصیه شده است که مشاورههای پیشگیرانه و بازتوانی و درمانی در دستور کار قرار گیرد.
مانیکام و سوهانی5 (2014) در مقالهای با عنوان «تعارض زناشویی: کاوش در روابط در زوجین از طریق SIS-II6» اینگونه استدلال میکنند که اشخاصی که تعارض زناشویی دارند هنگامی با متخصصان تماس میگیرند که مشکل از حد کنترل آنها فراتر میرود معمولاً مورد آزار کلامی یا جسمی قرارگرفتهاند. آنها شش زوج را که ازنظر همسرانشان دچار نارضایتی جنسی بودند و برای ارزیابی روانشناختی ارجاع شده بود موردمطالعه قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که هرچند همسران زن برای ارزیابی ارجاع شدند، اما آنها اختلالات روانپزشکی عمدهای نداشتند. بااینحال، همسران زن گزارش کردند که همسران آنها یا میل جنسی کم دارند یا اختلال عملکرد جنسی دارند. آزمون SIS-II برای درک شخصیت و مدیریت درمانی آنها اجراشده و یافتهها نشان داد که در نمرات زوجین بهجز در نمرات جنسیت، توافق قابلتوجهی وجود دارد.
دلاتوره و واگنر7 (2015) در مقالهای با عنوان «مدیریت تعارضات زناشویی زنان و مردان متأهل» به بررسی استراتژیهای حل تعارض سازنده و مخرب که توسط زنان و مردان متأهل استفاده میشود و همچنین ارتباط این استراتژیها با متغیرهای جامعهشناختی و ارتباطی پرداختند. شرکتکنندگان در این تحقیق 750 زوج بودند که در ریو گراند دو سول برزیل زندگی میکردند و به پرسشنامه رفتار حل اختلاف و سؤالات جامعهشناختی - جمعیتی و ویژگیهای رابطه پاسخ دادند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که استراتژی حل تعارض «سازش» بیشتر توسط مردان در مقایسه با زنان مورد استفاده قرار میگرفت و زنان در مقایسه با مردان بیشتر از استراتژی «حمله» استفاده میکردند. علاوه بر این در هر جنس، دینداری با استراتژیهای سازنده در ارتباط بود، درحالیکه داشتن فرزند با استراتژیهای مخرب همراه بوده است.
بررسی مختصر مطالعات تجربی صورت گرفته در زمینه بررسی عوامل مرتبط با بروز تعارض بین زوجین نشان میدهد که بیشتر تحقیقات در این زمینه در حوزه روانشناسی و مشاوره انجام شده است و تعداد مطالعات جامعهشناختی در این زمینه محدود است. از جنبه نظری هم این تحقیقات غالباً از رویکرد نظری کالینز و همسان همسری مسئله بروز اختلاف بین زوجین را تبیین کردهاند. از جنبه روشی هم میتوان اینگونه بیان کرد که در این تحقیقات هم کار کیفی وجود دارد و هم مطالعه کمی که البته نمونههای آن محدود است. با این تفاسیر تحقیق حاضر اولین کاری است که با استفاده از دادههای ثانویه سعی دارد شمایی کلی از وضعیت تعارض و شیوههای حل آن توسط زوجین در ایران را گزارش کند.
سؤالات پژوهش
شاخص وضعیت تعارض بین زوجین در ایران به چه صورت است؟
وضعیت شاخصهای مرتبط با تعارض بین زوجین در ایران چگونه است؟
شیوههای حل تعارض زوجین در هنگام بروز آنچه هستند؟
عوامل مؤثر بر تعارض زناشویی چه هستند؟
3- روششناسی
در این تحقیق از دادههای پیمایش ملی خانواده بهره گرفته شده است و درواقع پژوهش حاضر تحلیل ثانویه بر روی دادههای اولیه طرح مذکور است. جامعه آماری این تحقیق مجموع افراد بالای 15 سال خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری کل کشور است. روش نمونهگیری در این تحقیق از نوع نمونهگیری دومرحلهای بوده و حجم نمونه نیز 5004 نفر بوده که البته در پژوهش حاضر صرفاً نمونه افراد متأهل موردبررسی قرارگرفتهاند که حجم این افراد 3819 بوده است. در این تحقیق از روش نمونهگیری تصادفی ساده برای انتخاب نمونهها بهره گرفته شده است. روش گردآوری دادههای تحقیق نیز پیمایش بوده که با استفاده از پرسشنامه کاغذی و پرسشنامه الکترونیکی صورت گرفته و نهایتاً برای تکمیل دادهها از تبلت بهره گرفته شده است.
جهت تحلیل، دادههای خام پیمایش در سطح فردی با استفاده از نرمافزار SPSS 25 توصیف و تحلیل شده است. ابتدا به توصیف وضعیت تعارض زناشویی در نمونه موردبررسی پرداختهشده و وضعیت تعارض در بین متغیرها مقایسه شده است و در پایان با استفاده از تحلیل چند متغیره، به تحلیل عوامل مؤثر بر تعارض پرداخته شده است.
3-1- تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
3-1-1- نگرش به ازدواج
منظور از نگرش به ازدواج طرز تفکر و شناخت و آمادگی برای عمل بر پایه ارزشهای زاده مدرنیزاسیون وقوع پیوسته در عصر حاضر و طرز تفکر و شناخت و آمادگی برای عمل بر پایه آدابورسوم و عقاید سنتی است و سایر تحولات به است و در تحقیق حاضر نگرش به ازدواج بهوسیله سؤالات زیر موردسنجش قرار گرفته است.
دختران میتوانند از پسران خواستگاری کنند، رابطه دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج اشکال ندارد. داشتن رابطه جنسی برای زنی که ازدواج نکرده است، اشکالی ندارد. ازدواج استقلال انسان را تا حد زیادی محدود میکند. تنها فایده ازدواج رفع نیاز جنسی است. زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی (قانونی) اشکال ندارد. ازدواج مانع پیشرفت است. بدون ازدواج زندگی رضایتبخش نیست. ازدواج یک پیوند و تعهد همیشگی و تا آخر عمر است. ازدواج فامیلی موفقتر از ازدواج با غریبههاست.
3-1-2- نگرشهای جنسیتی
نگرش جنسیتی مقولهای است که معطوف به دو جنس مرد و زن که در طول زمان پدید میآید که بیپیرایه و خالص نمیباشد، بلکه نگرشها از تصورات قالبی سرچشمه میگیرند. تصورات قالبی جنسی بهعنوان باورهای مبتنی بر رضایت درباره ویژگیهای مردان و زنان در نظر گرفته شده است. به لحاظ اجتماعی این باورها درباره ویژگیهای مردان و زنان بر ادراکات مشاهدهگر از مردان و زنان اثر میگذارند (مختاری و عنایت، 1390). در مطالعه حاضر نگرشهای جنسیتی بهوسیله سؤالات زیر موردسنجش قرار گرفته است:
اگر قرار باشد فقط یک بچه داشته باشید دوست دارید پسر باشد یا دختر؟
اگر امکان داشت دوباره به دنیا میآمدید دوست داشتید زن به دنیا میآمدید یا مرد؟
فکر میکنید در جامعه ما زنان در مقایسه با مردان چقدر امکان پیشرفت دارند؟
بعضیها معتقدند زنان نیز باید مثل مردان حق طلاق داشته باشند شما با این موافقید یا مخالف؟
بعضیها معتقدند زنان نیز باید مثل مردان در تأمین مخارج خانواده سهیم باشند، شما با این موافقید یا مخالف؟
تا چه اندازه با کار زنان در بیرون از خانه موافق یا مخالفید؟
مردی که همسرش کار تماموقت انجام میدهد باید بهاندازه همسرش در انجام کارهای خانه وقت بگذارد.
نانآور خانه باید حتماً مرد باشد، در خانه حرف اول و آخر را باید مرد بزند.
3-1-3- حقطلبی
منظور از حقطلبی توجه بیشازحد فرد به خواستهها و انگیزههای خود است بهطوریکه نفع و لذت یا رفاه شخصیاش دنبال کند و حتی وجود دیگران بر مبنای میزان برآوردن خواستههای فرد ارزیابی شود که در مطالعه حاضر بهوسیله سؤالات زیر موردسنجش قرار گرفته است:
اگر با گفتگو نتوانیم به تفاهم برسیم از خشونت و دعوا برای رسیدن به خواستههایم استفاده میکنم
اگر همسرم با خواست یا تصمیم من مخالفت کند با قطع رابطه زناشویی سعی میکنم نظر او را تغییر دهم
منظور میزان رضایت فرد بهطورکلی از زندگی خود و ابعادی است که غالباً مبنای رضایت افراد در جامعه هستند. این متغیر در تحقیق حاضر با سؤال بهطورکلی تا چه حد از زندگی خود راضی هستید موردسنجش قرار گرفته است.
منظور عواملی هستند که ازنظر افراد عامل خوشبختی محسوب میشوند که بهصورت سؤال باز پاسخ از پاسخگویان پرسیده شده است.
منظور از رضایت جنسی در تحقیق حاضر خرسندی و رضایت از روابط جنسی با همسر است که با استفاده از سؤالات زیر موردسنجش قرار گرفته است:
آیا درمجموع از روابط جنسی خود با همسرتان رضایت دارید؟ معمولاً هرچند وقت یکبار با همسر خود رابطه جنسی دارید؟
3-1-7- موارد اختلاف بین زوجین
منظور موضوعاتی است که زن و شوهر بر سر آنها توافق ندارند که در این تحقیق شامل کارهای خانه، گذران وقت با هم مسائل جنسی، معاشرت با خانواده خود، معاشرت با خانواده همسر، خرید لوازم منزل، نحوه تربیت فرزندان، انجام کارهای فرزندان، حضور بهموقع در منزل، خرید لباس و مسائل دینی میشوند.
منظور شیوههایی است که زوجین هنگام بروز اختلاف برای حل تعارضها و اختلافهای خود به کار میبرد که در این تحقیق شامل مراجعه به مشاوران، مراجعه به ریشسفیدان خانواده، تحمل و سازگاری، شکایت به مراجع قضائی، روشهای خشونتآمیز، قهر، ترک منزل، تهدید و گفتگو و تفاهم میشوند.
3-1-9- فشار شغلی
منظور فشار و استرسی است که از مجموع عوامل اجتماعی، اقتصادی بر فرد در انجام شغلش وارد میشود و بر کارایی او تأثیر در انجام وظایف محوله تأثیر بگذارد که با استفاده از گویههای زیر موردسنجش قرار گرفته است.
فشار کاری من معمولاً زیاد است
حقوق من در مقابل کاری که انجام میدهم خوب است
شغل من پذیرش و احترام اجتماعی دارد
برای پرداخت هزینههای روزمره زندگی لازم است من و همسرم کار کنیم
در زمانهایی که برای خانواده اختصاص دارد به امور کاری نمیپردازم
شغل من اجازه نمیدهد که به آن اندازه که دوست دارم با خانواده خود باشم
مشاهده خشونت بین والدین
منظور از مشاهده خشونت بین والدین تجربه فرد در رابطه با مشاهده قهر کردن، دعوا و کتککاری، ندادن خرجی، توهین و تحقیر والدین خود نسبت به یکدیگر است.
3-1-10- سرمایه فرهنگی
سرمایه فرهنگی بهعنوان یک رابطه اجتماعی درون سازوارهای از تعاملات که مشتمل بر دانش فرهنگی انباشه عمل میکند، منتهی به قدرت و منزلت میگردد (روحانی، 1388). البته در این پژوهش قالب آکادمیک آن مدنظر بوده است و شاخص آن از مجموع تحصیلات فرد، تحصیلات پدر و تحصیلات مادر ساخته شده است.
4- یافتهها
در جدول شماره 1 نتایج توصیفی مربوط به دو متغیر نگرش جنسیتی و نگرش به ازدواج آمده است. نتایج نشان میدهد از مجموع پاسخگویان متأهل در پیمایش 47.1 درصد دارای نگرش سنتی به ازدواج، 51.9 درصد افراد متأهل دارای نگرش میانهرو نسبت به ازدواج و تنها 1.1 درصد از مجموع پاسخگویان متأهل دارای نگرش مدرن به ازدواج هستند که این آمار با در نظر گرفتن وضعیت در حال گذار جامعه از سنتی به مدرن قابلانتظار است و منطقی به نظر میرسد. علاوه بر این دادههای جدول فوق حکایت از این امر دارد که از تعداد کل نمونه متأهل موردبررسی در پیمایش ملی خانواده 15.7 درصد دارای نگرش جنسیتی سنتی، 67.7 درصد دارای نگرش جنسیتی میانهرو و 16.7 درصد نمونه افراد متأهل دارای نگرش جنسیتی مدرن هستند. درواقع این دادهها بیانگر این است که غالب نمونه موردبررسی در مقوله میانهرو در رابطه با شاخص نگرش جنسیتی هستند.
جدول 1. وضعیت نگرش به ازدواج و نگرش جنسیتی | |||
نگرش به ازدواج
| مقوله | فراوانی | درصد معتبر |
سنتی | 1450 | 47.1 | |
میانهرو | 1598 | 51.9 | |
مدرن | 33 | 1.1 | |
مجموع معتبر | 3081 | 100 | |
بیجواب | 738 |
| |
نگرش جنسیتی | سنتی | 578 | 15.7 |
میانهرو | 2494 | 67.7 | |
مدرن | 615 | 16.7 | |
مجموع معتبر | 3687 | 100 | |
بیجواب | 132 |
| |
جمع کل | 3819 |
|
در رابطه با شاخص حقطلبی دادههای جدول شماره 2 نشان میدهد که از مجموع پاسخگویان متأهل 57.3 درصد دارای رفتار حقطلبانه با شدت کمی در مراودات زناشویی خود هستند و این در حالی است که 35.6 درصد دارای ارزش حقطلبانه با شدت متوسط و 7.1 درصد دارای رفتار حقطلبانه شدت زیاد در رابطه دسترسی به خواستههای خود در نسبت با همسرشان هستند. همچنین دادههای جدول فوق بیانگر این است که 6.8 درصد نمونه افراد متأهل موردبررسی در پیمایش فشار شغلی کمی را تجربه میکنند و این در حالی است که 80.8 درصد نمونه دارای فشار شغلی متوسطی هستند. دادهها همچنین حاکی از این است که 12.4 درصد جمعیت متأهلین موردبررسی دارای فشار شغلی زیادی هستند. به عبارتی میتوان اینگونه بیان کرد که قالب جمعیت متأهلین موردبررسی دارای فشار شغلی در حد متوسطی هستند.
جدول 2. وضعیت حقطلبی و فشار شغلی | |||
حقطلبی | مقوله | فراوانی | درصد معتبر |
کم | 2007 | 57.3 | |
متوسط | 1248 | 35.6 | |
زیاد | 248 | 7.1 | |
مجموع معتبر | 3503 | 100 | |
بیجواب | 316 |
| |
فشار شغلی | کم | 95 | 6.8 |
متوسط | 1132 | 80.8 | |
زیاد | 174 | 12.4 | |
مجموع معتبر | 1401 | 100 | |
بیجواب | 2418 |
| |
جمع کل | 3819 |
|
دادههای مربوط به شاخص رضایت جنسی در جدول شماره 3 حکایت از این دارد که از مجموع کل پاسخگویان تحقیق میزان 7.6 درصد بیان کردهاند که از رضایت جنسی پایینی برخودارند. این در حالی است که 14.8 درصد نمونه از رضایت جنسی متوسط و 77.6 درصد نمونهای آماری متأهلین تحقیق، از رضایت جنسی بالایی برخوردار هستند.
دادههای جدول شماره 3 همچنین حاکی از این است که از کل نمونه متأهلین موردبررسی 4 درصد هیچ رضایتی از زندگی خود ندارد. همچنین دادههای جدول شماره 5 بیانگر این است که 6.3 درصد نمونه رضایت پایینی از زندگی دارند، این در حالی است که 27.1 درصد نمونه دارای رضایت متوسطی از زندگی و 62.6 درصد دارای رضایت بالایی از زندگی خود هستند. درواقع نزدیک به دوسوم از جمعیت متأهلین دارای رضایت بالایی از زندگی خود هستند. علاوه بر این همانگونه که از دادههای جدول فوق مشخص است 75.5 درصد نمونه موردبررسی از سرمایه فرهنگی پایینی برخوردارند و این در حالی است که 18.9 درصد نمونه دارای سرمایه فرهنگی متوسط و 5.5 درصد نیز دارای سرمایه فرهنگی بالایی هستند. درواقع آنگونه که دادهها نشان میدهند بیش از دوسوم جمعیت متأهلین موردبررسی دارای سرمایه فرهنگی پایینی هستند.
جدول 3. وضعیت رضایت جنسی، رضایت از زندگی و سرمایه فرهنگی | |||
رضایت جنسی | مقوله | فراوانی | درصد معتبر |
پایین | 255 |