بررسی تاثیر رواندرمانی مبتنی بر روابط موضوعی بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار درشهر اصفهان
محورهای موضوعی :آرمیتا نوئین 1 * , بالقیس عینعلی 2
1 - استادیار روان¬شناسی، گروه روان¬شناسی و مشاوره، مؤسسه آموزش عالی غیردولتی – غیرانتفاعی راغب اصفهانی، اصفهان، ایران.
2 - کارشناس ارشد روانشناسی، گروه روان¬شناسی و مشاوره، مؤسسه آموزش عالی غیردولتی – غیرانتفاعی راغب اصفهانی، اصفهان، ایران.
کلید واژه: مداخله ابژه ای, دلبستگی, خشم, زنان سرپرست خانوار,
چکیده مقاله :
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخله ی روابط ابژه ای بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار درشهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، در جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی اصفهان درسال 1401 اجرا شد. از میان این زنان ، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر ) و گواه (15 نفر ) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه های خشم اشپیلبرگر (1962) و سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987) ، قبل از شروع جلسات مداخله و پس از پایان خشم و دلبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت . تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار spss20 و آزمون کواریانس جهت تحلیل فرضیه ها انجام شد . نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که مداخله ابژه ای بر خشم و مولفه های آن (احساس خشمگینانه، تمایل به بروز کلامی خشم، تمایل به بروز فیزیکی خشم، خلق و خوی خشمگینانه، واکنش خشمگینانه، بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، مدیریت خشم بیرونی و مدیریت خشم درونی) در تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش مدیریت خشم و در بقیه مولفه ها موجب کاهش آنها شده است (05/0>P). همچنین مداخله ابژه ای بر سبک های دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش دلبستگی ایمن و کاهش دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی شده است(05/0>P).
The aim this study was to investigate the effect of object relations intervention on attachment and anger of female heads of households in Isfahan city. This semi-experimental research with a pre-test-post-test design was carried out in the statistical population of female heads of households referring to Isfahan Social Work Clinic in 1401. Among these women, 30 people were randomly selected and placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Using Spielberger's (1962) anger questionnaires and Hazen and Shaver's (1987) attachment styles, anger and attachment were evaluated before the start of the intervention sessions and after the end. Data analysis was done using spss20 software and covariance test to analyze hypotheses. The results of data analysis showed that object intervention on anger and its components (angry feeling, tendency to express anger verbally, tendency to physical expression of anger, angry mood, angry reaction, occurrence of external anger, occurrence of internal anger, management external anger and internal anger management) had a significant effect and caused an increase in anger management and a decrease in other components (P<0.05). Also, object intervention has had a significant effect on attachment styles among female heads of households in Isfahan city and has increased secure attachment and decreased ambivalent and avoidant attachment (P<0.05).
1- افروز، غلامعلی؛ کاکابرایی، کیوان؛ صیدی، مریم؛ قنبری، نیک¬زاد؛ و مومنی، خدامرد(1389). رابطه سبکهای دلبستگی با نحوه مدیریت خشم و سلامت عمومی. اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی، 5(18)، 87-95.
2- بختياري، آمنه؛ و محبی، سیده فاطمه(1386). حکومت و زنان سرپرست خانوار. مطالعات راهبردی زنان، 34، 67-110.
3- بشارت، محمدعلی؛ و شالچی، بهزاد(1386). مطالعه نوع رابطه سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با راهبردهای مقابله با تنیدگی در قالب سه سبک مقابله مسئله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی. روانشناسی تحولی (روانشناسان ایرانی)، 3(11)، 225-235.
4- تخیری، محمودرضا؛ فخری، محمدکاظم؛ و حسن¬زاده، رمضان(1396). نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین روابط ابژه با تحمل پریشانی هیجانی در دانشجویان دانشکده پرستاری تهران. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 21، 297-307.
5- جهانبخشیان، نیره؛ رسولی، محسن؛ تاجیک اسماعیلی، عزیزاله؛ و صرافی فروشانی، غلامرضا(1398). مقایسه اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر نظریه نظامهای خانواده و زوجدرمانی کوتاهمدت روابط ابژه بر سازگاری زناشویی زنان. مجله علوم پزشکی رازی، 26(11)، 73-86.
6- حسینی، فاطمه؛ وکیلی، پریوش؛ و ابوالمعالی الحسینی، خدیجه(1400). اثربخش زوجدرمانی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﺑژه بر مدیریت خشم زوجهای دارای تعارض زناشویی. فصلنامه خانواده¬درمانی کاربردی، 2(1)، 108-125. doi: 10.22034/aftj.2021.269608.1054
7- خانی، سعید؛ خضری، فرشید؛ و یاری، کتایون(1396). آسیب پذیری اجتماعی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست در منطقه سلطان آباد شهر تهران. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، 15(4)، 620-597. doi:10.22059/jwdp.2017.233709.1007203
8- دمیرچی، یاسمن؛ و صلاحیان؛ افشین(1397). بررسی رابطه سبکهای دلبستگی، عشق و رضایت جنسی با احساس تنهایی در زنان. فصلنامه علمی مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 16(1)، 177-198. doi:10.22051/JWSPS.2018.18129.1603
9- رستگار خالد، امیر؛ و عظیمی، هاجر(1393). بررسی تعارض شغلی/ خانوادگی زنان سرپرست خانوار. فصلنامه زن در توسعه و سیاست، 12(3)، 425-448. doi:10.22059/jwdp.2014.53692
10- شکیبا، شیما؛ محمدخانی، پروانه؛ پورشهباز، عباس؛ و مشتاق بیدختی، نهاله(1389). اثربخشی رواندرمانی کوتاهمدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلالهای شخصیت خوشه C. روانشناسی بالینی، 2(4)، 29-40. doi:10.22075/JCP.2017.2036
11- علی¬اکبری صبا، روشنک(1396). زنان سرپرست خانوار دارای همسر و مشخصه¬هایی از ازدواج آنها. دوماهنامه تحلیلی پژوهشی، 5(1)، 13-10.
12- قره داغی، علی(1398). مدلسازی معادله ساختاری تعیینگرهای خردمندی بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 13(49)، 193- 218. doi:10.22054/qccpc.2021.61579.2723
13- هنرپروران، نازنین(1396). اثربخشی رویکرد تلفیقی ایماگوتراپی و رابه با ابژه بر کنترل عواطف زوجین خیانتکار. روش¬ها و مدل¬های روانشناختی، 8(27)، 15-28. dor:20.1001.1.22285516.1396.8.27.2.7
14- Cozzarelli, C. Karafa, J. A. Collins, N. L., & Tagler, M. J. (2003). Stability and change in adult attachment styles: associations with personal vulnerabilities, life events. and global construals of self and others. Journal of Social and Clinical Psychology, 22(3), 315-346. doi:10.1521/jscp.22.3.315.22888
15- Feeney, B. C. (2004). A secure base: responsive support of goal strivings and exploration in adult intimate relationships. Journal of personality and social psychology, 87(5), 631. doi:10.1037/0022-3514.87.5.631
16- Hazan, C., & Shaver, P. (1987). Romantic love conceptualized as an attachment process. In Interpersonal development (pp. 283-296). Routledge.
17- Mikulincer, M., Hirschberger, G., Nachmias, O., & Gillath, O. (2001). The affective component of the secure base schema: affective priming with representations of attachment security. Journal of personality and social psychology, 81(2), 305.
18- Pollack, D. L., & Keaschuk, R. A. (2007). The object relations of bulimic women in context: An integration of two studies. Eating Disorders, 16(1), 14-29. doi:10.1080/10640260701667920
19- Shahamt Dehsorkh, F., Ghadirian, F., Yekta, Y., Yekta, R., Foroughipour, M., Ghazizadeh Hashemi, F., Esmaeili, M., & Khabazkhoob, M. (2023). Intrapsychic and Interpersonal Realms in Patients with Multiple Sclerosis and Their Comparison with Normal Individuals: A look at Object Relations and Anger Management. Iran J Psychiatry, 18(1), 18-25. doi:10.18502/ijps.v18i1.11409
20- Siegel, J. P. (2020). Digging deeper: An object relations couple therapy update. Family process, 59(1), 10-20. doi:10.1111/famp.12509
21- Smith D. S. (2000). Object Relation and Depression. University of Detroit Mercy Detroit Michigan.
22- Steenbarger, B. N., Smith, H. B., & Budman, S. H. (1996). Integrating science and practice in outcomes assessment: A bolder model for a managed era. Psychotherapy: Theory, Research, Practice, Training, 33(2), 246. doi:10.1037/0033-3204.33.2.246
بررسی تأثیر رواندرمانی مبتنی بر روابط موضوعی
بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار در شهر اصفهان
آرمیتا نوئین1*، بالقیس عینعلی2
1- استادیار روانشناسی، گروه روانشناسی و مشاوره، مؤسسه آموزش عالی غیردولتی – غیرانتفاعی راغب اصفهانی، اصفهان، ایران. (نویسنده مسئول)
armitanooien2012@gmail.com
2- کارشناس ارشد روانشناسی، گروه روانشناسی و مشاوره، مؤسسه آموزش عالی غیردولتی – غیرانتفاعی راغب اصفهانی، اصفهان، ایران.
تاریخ دریافت: [13/7/1401] تاریخ پذیرش: [20/10/1401]
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخله ی روابط ابژه ای بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار درشهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، در جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی اصفهان درسال 1401 اجرا شد. از میان این زنان ، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر ) و گواه (15 نفر ) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه های خشم اشپیلبرگر (1962) و سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987) ، قبل از شروع جلسات مداخله و پس از پایان خشم و دلبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت . تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارspss20 و آزمون کواریانس جهت تحلیل فرضیه ها انجام شد . نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که مداخله ابژه ای بر خشم و مولفه های آن (احساس خشمگینانه، تمایل به بروز کلامی خشم، تمایل به بروز فیزیکی خشم، خلق و خوی خشمگینانه، واکنش خشمگینانه، بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، مدیریت خشم بیرونی و مدیریت خشم درونی) در تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش مدیریت خشم و در بقیه مولفه ها موجب کاهش آنها شده است (05/0>P). همچنین مداخله ابژه ای بر سبک های دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش دلبستگی ایمن و کاهش دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی شده است(05/0>P).
واژگان کلیدی: مداخله ابژه ای، دلبستگی، خشم، زنان سرپرست خانوار.
1- مقدمه
جامعهشناسان معتقدند، واژه سرپرست خانوار یک اصطلاح توصیفی است و به کسی اطلاق میشود که قدرت قابلملاحظهای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد و عهدهدار مسؤولیتهای اقتصادی خانواده است (بختياري و محبی،1386). سازمان بهزیستی بخش مهمی از سرپرستان خانواده را زنانی معرفی میکند که به دلیل عواملی چون طلاق، اعتیاد، ازکارافتادگی همسر، رها شدن توسط مردان مهاجر و بیمبالاتی عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوادهشان هستند. بر اساس تعریف نرخ جمعيت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخير رشد گستردهای داشته است.
پژوهشها نشان میدهد، در جوامعی مانند ایران که بهطور معمول مردان نانآور (سرپرست) خانواده بوده و زنان به خانهداری مشغولاند، آنچه موجب شده سرپرستی زنـان خانوار بهعنوان یک مـسئله اجتماعی شناخته شود، مشکلات و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان به وجود آمده است (علیاکبری صبا، 1396). آسیبهای زنان سرپرست خانوار همانند بسياري ديگر از آسیبهای اجتماعي با یکدیگر در ارتباطاند؛ بهطوری كه بعضـي از آسیبها خـود زمینهساز آسیبهای ديگري اسـت. مـثلاً دسترسي نداشتن زنان به فرصتهای شغلي مناسب، مهمترین عامل فقر بين اين زنان است. فقـر زنان به منزله يك آسيب، زمینهساز بزهكاري ایشان و فرزندان میشود؛ بهطوری كه فشار فقر اقتصـادي در اين نوع خانوارها باعث میشود فرزندان در مقاطع پايين ترك تحصـيل كننـد. ترك تحصيل فرزندان خود عـاملي بـراي گـرايش بـه بزهكـاري يـا تشـديد آن اسـت. فقـر، بـر كـاهش اعتمادبهنفس آنان مؤثر است و اعتمادبهنفس پـايين خطـر تشـديد انـزواي اجتمـاعي را به همراه دارد (خانی، خضری و یاری، 1396).
راهبرد زنان سرپرست خانوار در این وضعیت برقراری توازن بین نقشهای شغلی و خانوادگی است که به دلیل نبود حمایتهای لازم در این زمینه، با تعارض بین نقشها مواجه میشوند که برای آنان پیامدهای نامطلوبی چون کاهش کیفیت زندگی و تضعیف نقشهای خانوادگی را به دنبال دارد (رستگار خالد و عظیمی،1393). این زنان خود را بیپناه، ناامن و ناکام از زندگی مییابد و قربانی شرایطی که باید به خاطر منافع خانواده از نیازهای خود صرفنظر کند. این شرایط در او احساس خشم به وجود میآورد. خشم ناشی از ناکامی که بر اساس تحقیقات انجامشده در ایران، زنان سرپرست خانواده در مقایسه با زنان عادی از خشم بیشتری برخوردارند، احساس ناتوانی در برآوردن خواستههای فرزندان، احساس تنهایی و بیکسی، فقدان افراد همدل برای در میان گذاشتن مشکلات فرزندان و نبود فرصت برای پیگیری مسائل تحصیلی فرزندان؛ و سایر مشکلات را برای زنان سرپرست خانواده هستند به وجود میآورد که در پیشبینی خشم و سایر اختلالات روانشناختی، سهم قابلملاحظهای دارند (بختياري،1386). از سوی دیگر دلبستگی ناایمن زنان سرپرست خانوار و پيدايش دلبستگی و رشد آن، ميتواند از ديدگاههاي روان تحليلگري، کردارشناسی و رفتارگرايي مورد بررسي قرار گیرد. همه اين نظريههاي تحولي بهگونهای به رابطه اوليه كودك- مادر و تأثير سازنده يا مخرب آن بر هيجانات، عواطف و رفتار و درمجموع شخصيت كودكي و بزرگسالی افراد تأکید داشتهاند. نظريات مختلف روانشناسي جهت توصيف روابط والد- فرزند اصطلاحات مختلفي به كار گرفته شده است: روابط موضوعي، وابستگي و دلبستگی. نظريه دلبستگی بر اين باور است كه دلبستگی، پيوندي جهانشمول است و در تمام انسانها وجود دارد. بدين معني كه انسانها تحت تأثیر پيوندهاي دلبستگیشان هستند. بالبی معتقد است که رابطه ناايمن موجب بياعتمادي، مشكل در هماهنگي و حساس بودن و نارضايتي هيجاني در روابط عاشقانه ميشود. دلبستگی فقط به دوره نوزادي محدود نميشود و در مراحل بعدي زندگي تداوم دارد وزندگی فرد را تحت تأثیر قرار ميدهد (عطاري، 1396). دلبستگی به دوران بزرگسالی وقوع رابطه فرد با ديگران، مواجهه با تنيدگيها و مشكلات زندگي، مديريت عواطف و هيجانها، سازگاري زناشويي و پارهاي از مسائل ديگر تعميم مييابد (Mikulincer, Hirschberger, Nachmias & Gillath, 2001).
پژوهشها نشان میدهد که، كساني كه از دلبستگی ايمن برخوردار بودند، سبكهاي تنظيم هيجانهاي سازش يافته داشتند، در ارتباطات بين فردي از همدلي برخوردار بودند و آشفتگي فردي ناچيزي در آنها ديده ميشد. در مقابل كساني كه از دلبستگی ناايمن برخوردار بودند، از سبكهاي تنظيم هيجاني سازش نايافته بهره ميجستند، دچار ذهني آشفته، دچار ناتواني هيجاني و كمبهره از همدلي بودند. افراد با دلبستگی ايمن در شمار متعددي از وظايف و ارتباطات شامل ارتباطات بين فردي، حل مشكلات اجتماعي، رويارويي با تنيدگي، سلامت جسماني و رواني بسيار موفق ميباشند (احمدي، 1396). بشارت و شالچی (1386) در پژوهشی به بررسی نوع رابطه سبکهای دلبستگی، ایمن اجتنابی و دو سو گرا با راهبردهای مقابله با تنیدگی در قالب سه سبک مقابله مسئله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی پرداخت. نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی و راهبردهای مقابله با تنیدگی را رابطه معنیدار وجود دارد. همچنین همبستگی بین سبک دلبستگی ایمن با سبکهای مقابله هیجان محور مثبت و مسئله محور، مثبت بود، درحالیکه با سبک منفی هیجان محور، همبستگی منفی به دست داد. سبک دلبستگی اجتنابی با سبک مقابله مسئله محور و سبک مقابله هیجان محور منفی و سبک دلبستگی دو سو گرا با سبک مقابله هیجان محور مثبت، همبستگی مثبت داشت. کوزاریلی، کارافا، کالینز و توگلر1 (2003) عقاید مختلفی درباره روابط انسانی با سبکهای دلبستگی متفاوت را در بین بزرگسالان کشف کرد. بزرگسالانی که دلبستگی ایمن داشتند تمایل به این عقیده داشتند که عشق عاطفی، پایدار و بادوام است. امّا آنهایی که دلبستگی دوسوگرا داشتند بارها به دنبال روابط قابلاعتمادتر و پایدارتری هستند. کسانی که دلبستگی اجتنابی داشتند، عشق را موقت و نایاب توصیف میکردند (Mikulincer et al., 2001). در بزرگسالانی که دلبستگی دوسوگرا دارند غالباً تمایلی به نزدیک شدن با دیگران ندارند و نگرانند که طرف مقابلشان متقابلاً به احساسات آنها پاسخ ندهند. این امر به دلیل سرد شدن رابطه و دوری، به قطع رابطه متوالی، میانجامد. این افراد پس از خاتمه یافتن یک رابطه، بسیار احساس آشفتگی و پریشانی میکنند. در بزرگسالان، کسانی که دلبستگی اجتنابی دارند، در برقراری روابط نزدیک و صمیمانه مشکل دارند. این افراد سرمایهگذاری عاطفی چندانی در برقراری روابط با دیگران نمیکنند و در صورت خاتمه یافتن یک رابطه نیز زیاد ناراحت نمیشوند. آنها معمولاً با بهانههایی (مثل درگیریهای کاری) از برقراری روابط نزدیک اجتناب میکنند. دیگر ویژگیهای متداول این افراد عبارت است از ناکامی در پشتیبانی از دوستان و نزدیکان در خلال لحظات پر استرس و ناتوانی در به اشتراک گذاشتن احساسات، افکار و هیجانات با دیگران (Feeney, 2004).
در زنان سرپرست خانوار باید مداخلات درمانی مناسب برای رفع مشکلات در مقابله با خشم و دلبستگی ناایمن صورت پذیرد. یکی از این مداخلات، مداخله ابژهای است. اصطلاح ابژه را اولین بار زیگموند فروید2 در سال ۱۹۰۵ وضع کرد. این واژه برای بیان این حقیقت به کار میرود که برخی اوقات افراد دیگران را آنطور که واقعاً هستند ادراک نمیکنند بلکه آنان را بر مبنای تصورات خود ادراک میکنند. این امر بهگونهای است که انگار آنها با یک شخصیت خیالی دوبعدی در ذهنشان رابطه دارند تا با یک شخص واقعی چندبعدی این شخص واقعی دارای آمیزهای از خصلتها و ویژگیهای مطلوب و نامطلوب است (جهانبخشیان، رسولی، تاجیک اسماعیلی و صرامی فروشانی، 1398). درمان روابط اُبژه روی کمک به افراد برای شناسایی و کاوش نقص در کارکردهای بینفردیشان تمرکز دارد و روی روشهایی تمرکز دارد که روابط را میتوان بهبود داد. یک درمانگر میتواند به مردم کمک کند تا درک کنند چگونه روابط اُبژهی کودکی روی هیجانها، انگیزهها و روابط فعلیشان اثر دارد و چگونه در مشکلاتی که فرد با آن روبرو میشود حضور دارند. یک درمانگر روابط اُبژه همچنین میتواند به افراد یاری دهد تا راههایی برای یکپارچه کردن وجوه «خوب» و «بد» اُبژههای درونی بیابند که موجب میشود فرد قادر باشد تا دیگران را واقعیتر ببیند. این رویکرد همچنین میتواند به افراد کمک کند تا تعارضهای درونی کمتری تجربه کنند و قادر باشند تا با دیگران به شکل همهجانبهتری ارتباط برقرار کنند (Siegel, 2020). درمان روابط ابژه روی کمک به افراد برای شناسایی و کاوش نقص در کارکردهای بین فردی تمرکز دارد. یک درمانگر میتواند به مراجع در درک اینکه چگونه روابط ابژهای کودکی روی هیجانها، انگیزهها و روابط فعلیشان اثر دارد کمک کند. جنبههایی از خود که دوپاره یا سرکوب شدهاند در طول درمان به آگاهی آورده میشوند. افراد میتوانند این جنبههای خودشان را موردبررسی قرار دهند تا اصالت خویش را تجربه کنند. اصالت مفهوم یکپارچهای از خود و دیگران است (Pollack & Keaschuk, 2007). یک درمانگر روابط ابژهای همچنین میتواند به افراد کمک کند تا راههایی برای یکپارچه کردن وجوه خوب و بد ابژههای درونی بیابند که موجب میشود فرد قادر باشد دیگران را واقعیتر ببیند. این رویکرد همچنین میتواند به افراد کمک کند تا تعارضهای درونی کمتری را تجربه کرده و با دیگران به شکل همهجانبهتری ارتباط برقرار کنند. در درمان با رویکرد روابط اُبژه واکاوی ابژههای اولیه با هدف کمک به حل تعارضات ارتباطی فعلی و بهبود در عملکرد فرد با ایجاد خودآگاهی و بینش صورت میگیرد. درمانگر با تحلیل روابط اُبژه در دوران کودکی پی میبرد که این تعاملات درونی چگونه بر روابط فعلی فرد با دیگران تأثیر میگذارد. ایجاد بینش و آگاهی بیشتر منجر به توانایی بهتر برای ایجاد روابط سالم و یکپارچهسازی جنبههای «خوب و بد» دیگران در روابط بیرونی و همینطور رابطه با ابژههای درونی میشود. درنهایت درمان باعث کاهش تعارضات درونی تجربه شده توسط مراجع میشود. درمان روابط اُبژه با ارتباط آغاز میشود. در این مسیر، رابطه درمانی همدلانه همراه با پذیرشی شکل میگیرد که درون آن، درمانگر و مراجع با آموختن درباره سابقه خانوادگی و دنیای درونی مراجع به کاوش درباره ترسها، امیدها، امیال، اعتماد و اضطراب درمانجو، جنبههای دوپاره سازی شده یا سرکوبشده را بررسی و تجربه میکنند تا ببینند چگونه بر روابط فعلی تأثیر میگذارد (Pollack & Keaschuk, 2007).
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
از سوی دیگر پیشینههای نظری نشان میدهد که برای بهبود فرایندهای هیجانی و روانشناسی افراد میتوان از رواندرمانی روابط ابژهای بهره برد. اگرچه تاکنون مطالعه چاپ شدهای وجود ندارد که به تأثیر رواندرمانی ابژهای بر خشم و دلبستگی افراد پرداخته باشد اما مطالعات زیادی درباره سودمندی درمان روابط ابژهای بر روی سایر عناصر هیجانی و شناختی پرداخته است ازجمله شهامت دهسرخ، قدیریان، یکتا، یکتا، فروغیپور، قاضیزاده هاشمی و همکاران (2023) در پژوهشی به بررسی قلمروهای درون روانی و بین فردی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و مقایسه آنها با افراد عادی (روابط موضوعی و مدیریت خشم) پرداخت. نتایج نشان داد که ازنظر روابط موضوعی، بهجز بیگانگی روابط، بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که بهطورکلی بین شاخص خشم گروه بیماران ام اس و گروه شاهد از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد. بااینحال، 8/12 درصد از بیماران ام اس در حالت خشم و کنترل خشم در مقایسه با افراد عادی تفاوت معنیداری داشتند. این تفاوت بهویژه در خلقوخوی خشمگین و ابراز خشم بیشتر بود. نتایج نشان داد که درمان روابط ابژهای میتواند زمینهای برای کاهش اضطراب در بین افراد باشد، همچنین درمان روابط ابژهای میتواند بر مدیریت خشم در بین افراد مؤثر باشد، همچنین هنرپروران (1396) در پژوهشی به بررسی اثربخشی رویکرد تلفیقی ایماگوتراپی و روابط موضوعی بر کنترل هیجانات زوجهای خیانتکار پرداخت. نتایج نشان داد که تصویر درمانی با رویکرد تلفیقی و روابط موضوعی تأثیر معناداری بر کنترل هیجانات و خرده مقیاسهای خشم، افسردگی و عاطفه مثبت دارد. نتایج پسآزمون و جلسه پیگیری نشان داد که خرده مقیاس اضطراب، نهتنها تغییر معناداری داشته است، بلکه سایر خردهمقیاسها تغییرات معنیداری را بالاتر از پسآزمون در جلسه 10 نشان دادهاند. درنتیجه پس از افشای خیانت، حل، کنترل و درمان واکنشهای آسیبزا و افزایش بخشش برای زوجدرمانگران اجتنابناپذیر است.
تأثیر زوجدرمانی روابط موضوعی بر ابرازگری هیجانی زوجین دارای تعارض زناشویی توسط حسینی، وکیلی و ابوالمعالی الحسینی (1400) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله زوجدرمانی روابط موضوعی بر بیان هیجانی مثبت، بیان عاطفی صمیمیت و بیان هیجانی منفی تأثیر دارد. این اثر در مرحله پیگیری پایدار بود.
قره داغی (1398) به بررسی پیشبینی خردمندی، بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد قدرت ایگو نقش میانجی معنیداری در ارتباط بین ادراک از والدگری پدر و خردمندی در دانشجویان دارد، ولی مستقیماً با خردمندی فرزندان ارتباط معنیداری ندارد. بهصورت کلی میتوان نتیجه گرفت که چگونگی رفتار پدر یکی از عواملی است که بهطور غیرمستقیم با تقویت توانمندی ایگو، میتواند پیشبینی کند که فرزندانشان از چه میزان خردمندی برخوردار باشند. بر این اساس، پیشنهاد میشود فراوانی و حضور سالم پدر در تربیت فرزندان موردتوجه قرار گیرد.
شکیبا، محمدخانی، پورشهباز و مشتاق بیدختی (1389) اثربخشی رواندرمانی کوتاهمدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلالهای شخصیت خوشه C پرداخت. نتایج نشان داد آزمودنیها درمجموع به 55 درصد بهبودی در کاهش شدت افسردگی با اندازه اثر 92/1 و 42 درصد بهبودی در مشکلات بین فردی با اندازه اثر 06/2 رسیدند که در مرحله پیگیری هم ادامه داشتند. همچنین دمیرچی و صلاحیان (1397) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه سبکهای دلبستگی، عشق و رضایت جنسی با احساس تنهایی در زنان نشان دادند که در میان سبکهای دلبستگی، سبک دلبستگی اجتنابی رابطۀ معناداری با احساس تنهایی دارد. همچنین سبک عشق استورگ نیز با احساس تنهایی رابطۀ معنادار داشته و هر دو متغیر پیشبینی معناداری برای احساس تنهایی در زنان داشتند، ولی رضایت جنسی رابطۀ معناداری با مؤلفۀ احساس تنهایی برقرار نکرده و پیشبین معناداری برای احساس تنهایی نبود. این یافتهها از نیاز به تمرکز بر عوامل دلبستگی و عشق با احساس تنهایی حمایت میکند. بر طبق این یافتهها و با توجه به اینکه زنان سرپرست خانواده از گروههای آسیبپذیر جامعه و در حال افزایش میباشند و بر سر راه این گروه از افراد آسیبها، موانع و مشکلات بیشتری نسبت به زنان دیگر قرار گرفته است که همین مسئله منجر به خشم در آنان میگردد. از طرفی دلبستگی ناایمن سرپرست خانواده باعث مشکلات هیجانی و نداشتن همراه و دوست در مواقعی که به همدلی اطرافیان و کمک آنها نیاز دارد میشود. به نظر میرسد مداخلهی ابژهای مداخلهی مناسبی برای کمک به حل تعارضات و مشکلات دوران کودکی این افراد که باعث مشکلات فعلی فرد میگردد باشد. ازاینرو، بر اساس آنچه گفته شد، به نظر میرسد که مداخلهی ابژهای بر خشم و دلبستگی در زنان سرپرست خانواده تأثیرگذار باشند.
3- روششناسی
این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با مقایسه دلبستگی و خشم در مراحل پیشآزمون، پسآزمون بود. به این منظور با استفاده از نمونهگیری در دسترس از بین 18 مرکز مددکاری اجتماعی، 1 مرکز انتخاب و از بین مراجعهکنندگان این مرکز 30 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و گواه) قرار گرفتند. افراد برای ورود به پژوهش باید معیارهای زن 30 تا 40 ساله بودن، تحصیلات سیکل تا دیپلم میداشتند و رد اختلال روانپزشکی حاد بر اساس مصاحبه بالینی و اطلاعات داخل پرونده را دارا میبودند و در صورت عدم تمایل آزمودنی، غیبت بیش از یک جلسه و شدت یافتن بیماری روانشناختی میتوانستند از پژوهش خارج شوند. پسازآنکه ابزارهای پژوهش توسط شرکتکنندگان تکمیل گردید گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقهای مداخله روابط ابژهایای، برگرفته از پروتکل درمانی استادتر (Steenbarger, Smith & Budman, 1996) به تواتر هفتهای دو جلسه دریافت کردند، درصورتیکه گروه گواه در لیست انتظار قرار داشتند. پس از اتمام جلسات مداخله، پرسشنامهها مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل گردید.
ابزارهای گردآوری دادهها عبارت بودند از:
الف) پرسشنامه خشم: پرسشنامه موسوم به خشم اشپیلبرگر، برای هنجاریابی و بررسی ویژگیهای روانسنجی3، توسط چارلز اشپیلبرگر4 و همکاران بر روی ۱۶۴۴ نفر بزرگسال عادی و ۲۷۶ نفر بیمار روانپزشکی اجرا شد و بر مبنای دادههای جمعآوریشده، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب آلفا، رتبههای درصدی و نمرههای استاندارد T برای مقیاسها و خرده مقیاسهای STAXI-2 محاسبه و در راهنمای عملی آن گزارش شد. اطلاعات خلاصهشده در راهنمای عملی آزمون نشان داد که ضرایب آلفا برای مقیاسها و خرده مقیاسهای ناظر بر حالت خشم و صفت خشم برابر 084/0 یا بالاتر و برای مقیاسهای ناظر بر بیان خشم، مدیریت خشم و شاخص کلی بیان خشم برابر ۰٫۷۳ یا بالاتر بوده است. این پرسشنامه 32 ماده دارد و در طیف لیکرت چهارگزینهای (1=هرگز تا 4=خیلی زیاد) درجهبندی شده است. هنجاریابی این پرسشنامه در ایران نیز انجام گرفته است.
ب) پرسشنامه دلبستگی (IPPA): این ابزار که دارای 18 سؤال است و توسط هازن و شیور (1987) ارائه شده است و توسط اساتید دانشگاه اصفهان به فارسی ترجمه و بر پرستاران بیمارستانهای دولتی شهر اصفهان هنجاریابی شده است. این پرسشنامه در مقیاس لیکرتی 5 درجهای (0=هرگز تا 4=همیشه) درجهبندی شده است. خرده مقیاسهای آن عبارت از: دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا بودند. درنهایت نمرات 6 ماده هر مقياس با هم جمع شده و نمره هر کدام از زير مقیاسها به دست میآید. هازن و شیور پایایی بازآزمایی کل این پرسشنامه را 81% و پایایی با آلفای کرونباخ را 78% به دست آوردند. روایی بر کل آزمون، سبک دوسو گرا، سبک اجتنابی و سبک ایمن به ترتیب 80%، 87%، 84% و 79% به دست آمد که رابطه مثبت و معنادار آن دو را باهم نشان میدهند. در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه، به روش آلفای کرونباخ محاسبه گردیده که برابر با 82/0 میباشد.
3-1- روند اجرای پژوهش
جهت اجرای پژوهش ابتدا هماهنگیهای لازم جهت نمونهگیری با مراکز مددکاری موردنظر انجام گرفت و پس از آنکه پرسشنامهها بر روی جامعه موردنظر انجام شد، 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) انتخاب شدند. سپس پروتکل روابط ابژهای در 10 جلسه 90 دقیقهای انجام شد. پس از اتمام جلسات مداخله، پرسشنامهها مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل گردید.
4- یافتهها
جدول 1- فراوانی و درصد گروه نمونه به تفکیک سن آزمودنیها
| گروه آزمایش | گروه گواه | ||||||||
فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | |||||||
سن | 35-30 | 6 | 40/0 | 6 | 40/0 | |||||
40-35 | 9 | 60/0 | 9 | 60/0 |
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود،60/0 از گروه آزمایش و گواه شامل آزمودنی با سن 35-30 سال و 40/0 گروه آزمایش و کنترل شامل آزمودنی با سن 40-35 سال است.
جدول 2- فراوانی و درصد گروه نمونه به تفکیک تحصیلات آزمودنیها
| گروه آزمایش | گروه گواه | ||||||||
فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | |||||||
تحصیلات | سیکل | 4 | 27/0 | 7 | 47/0 | |||||
دیپلم | 11 | 73/0 | 8 | 53/0 |
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود،27/0 از گروه آزمایش شامل آزمودنیها با تحصیلات سیکل و 73/0 گروه آزمایش شامل آزمودنیها با تحصیلات دیپلم است. 47/0 از گروه گواه شامل آزمودنیها با تحصیلات سیکل و 53/0 گروه گواه شامل آزمودنیها با تحصیلات دیپلم است.
دادههای به دست آمده توسط نرمافزار spss20 مورد ارزیابی قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی از آمار تحلیلی کوواریانس و همچنین برای نرمالسازی دادهها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف انجام شد. جدول 1 به معرفی شاخصهای آماری خشم و مؤلفههای آن در دو گروه آزمایش و گواه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون پرداخته است.
جدول 3 - شاخصهای آماری خشم و مؤلفههای آن در گروه آزمایش و گواه در دو مرحله پیش و پسآزمون
|
| آزمایش | گواه | |||||
متغیرها | آزمون | میانگین | انحراف استاندارد | تعداد | میانگین | انحراف استاندارد | تعداد | |
احساس خشمگینانه | پیشآزمون | 26/12 | 41/6 | 15 | 93/12 | 86/6 | 15 | |
پسآزمون | 48/9 | 44/4 | 15 | 53/12 | 49/6 | 15 | ||
تمایل به بروز کلامی خشم | پیشآزمون | 91/11 | 98/5 | 15 | 72/11 | 82/5 | 15 | |
پسآزمون | 32/9 | 64/5 | 15 | 54/11 | 69/5 | 15 | ||
تمایل به بروز فیزیکی خشم | پیشآزمون | 26/10 | 48/5 | 15 | 60/10 | 98/5 | 15 | |
پسآزمون | 46/7 | 12/3 | 15 | 25/10 | 34/5 | 15 | ||
خلقوخوی خشمگینانه | پیشآزمون | 13/9 | 98/4 | 15 | 33/9 | 24/5 | 15 | |
پسآزمون | 93/6 | 79/3 | 15 | 24/9 | 11/5 | 15 | ||
واکنش خشمگینانه | پیشآزمون | 52/12 | 51/6 | 15 | 65/12 | 58/6 | 15 | |
پسآزمون | 44/10 | 63/5 | 15 | 57/12 | 52/6 | 15 | ||
بروز خشم بیرونی | پیشآزمون | 80/7 | 92/4 | 15 | 46/6 | 81/3 | 15 | |
پسآزمون | 66/5 | 71/3 | 15 | 33/6 | 84/3 | 15 | ||
بروز خشم درونی | پیشآزمون | 26/7 | 41/4 | 15 | 79/7 | 65/4 | 15 | |
پسآزمون | 40/5 | 68/3 | 15 | 60/7 | 61/4 | 15 | ||
مدیریت خشم بیرونی | پیشآزمون | 38/6 | 32/3 | 15 | 35/8 | 41/4 | 15 | |
پسآزمون | 33/8 | 39/4 | 15 | 42/8 | 28/4 | 15 | ||
مدیریت خشم درونی | پیشآزمون | 29/6 | 25/3 | 15 | 64/7 | 15/4 | 15 | |
پسآزمون | 87/7 | 21/4 | 15 | 82/7 | 19/4 | 15 | ||
خشم (نمره کل) | پیشآزمون | 13/98 | 34/17 | 15 | 40/98 | 58/17 | 15 | |
پسآزمون | 12/82 | 39/16 | 15 | 24/97 | 19/17 | 15 |
همانطور که در جدول 3 مشاهده میشود در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون (بعد از مداخله ابژهای) در مقایسه با پیشآزمون بهطور مشهودی خشم و مؤلفههای (احساس خشمگینانه، تمایل به بروز خشم فیزیکی و کلامی، خلقوخوی خشمگینانه و بروز خشم درونی و بیرونی) کاهش و مدیریت خشم بیرونی و درونی افزایش یافته است. تفاوتها در گروه گواه چشمگیر نیست.
جدول 4 به معرفی شاخصهای آماری دلبستگی و انواع آن در دو گروه آزمایش و گواه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون پرداخته است.
جدول 4- شاخصهای آماری سبکهای دلبستگی در دو گروه پیشآزمون و پسآزمون
|
| آزمایش | کنترل | |||||
متغیرها | آزمون | میانگین | انحراف استاندارد | تعداد | میانگین | انحراف استاندارد | تعداد | |
دلبستگی ايمن | پیشآزمون | 36/4 | 38/2 | 15 | 93/4 | 64/2 | 15 | |
پسآزمون | 16/5 | 94/2 | 15 | 84/4 | 75/2 | 15 | ||
دلبستگی اجتنابي | پیشآزمون | 91/6 | 98/3 | 15 | 67/6 | 41/3 | 15 | |
پسآزمون | 32/4 | 72/2 | 15 | 54/6 | 21/3 | 15 | ||
دلبستگی دو سوگرا/ اضطرابی | پیشآزمون | 58/5 | 69/3 | 15 | 41/5 | 35/3 | 15 | |
پسآزمون | 37/3 | 22/1 | 15 | 39/5 | 31/3 | 15 |
همانطور که در جدول 5 مشاهده میشود در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون (بعد از مداخله ابژهای) در مقایسه با پیشآزمون بهطور مشهودی سبکهای دلبستگی اجتنابي و دو سوگرا کمتر و سبک ایمن بیشتر شده است. تفاوتها در گروه گواه چشمگیر نیست.
برای بررسی اثربخشی مداخله ابژهای بر خشم و مؤلفههای آن در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد و پیش از آن شرط عدم تعامل میان متغیر مستقل (گروه) و کواریته (پیشآزمون) با متغیر وابسته خشم بررسی گردید. نتایج این بررسی در جدول 6 نشان داده شده است.
جدول 6 - تعامل میان گروه (آزمایش و گواه) در مراحل پیشآزمون با پسآزمون خشم و مؤلفههای آن
p | آماره آزمون | میانگین مجذورات | درجه آزادی | مجموع مجذورات | متغیرها |
29/0 | 22/1 | 02/1 | 1 | 02/1 | احساس خشمگینانه |
27/0 | 26/1 | 89/0 | 1 | 89/0 | تمایل به بروز کلامی خشم |
30/0 | 13/1 | 43/0 | 1 | 43/0 | تمایل به بروز فیزیکی خشم |
13/0 | 43/2 | 35/1 | 1 | 35/1 | خلقوخوی خشمگینانه |
15/0 | 56/2 | 53/1 | 1 | 53/1 | واکنش خشمگینانه |
54/0 | 37/0 | 26/0 | 1 | 26/0 | بروز خشم بیرونی |
084/0 | 23/3 | 41/8 | 1 | 41/8 | بروز خشم درونی |
39/0 | 76/0 | 19/1 | 1 | 19/1 | مدیریت خشم بیرونی |
061/0 | 83/3 | 11/10 | 1 | 11/10 | مدیریت خشم درونی |
64/0 | 22/0 | 48/2 | 1 | 48/2 | خشم (نمره کل) |
همانطور که در جدول 6 مشاهده میشود در آزمون تعامل متغیر خشم و مؤلفههای آن نسبت به تغییر مقدار آماره در میان گروه پیشآزمون با پسآزمون ازلحاظ آماری معنیدار نیست (05/0 p>). جدول 7 به بررسی پیش از آن شرط عدم تعامل میان متغیر مستقل (گروه) و کواریته (پیشآزمون) با متغیر وابسته خشم برای تحلیل کواریانس پرداخته است.
جدول 7 - آزمون تعامل میان گروه (آزمایش و گواه) در مراحل پیشآزمون با پسآزمون سبکهای دلبستگی
p | آماره آزمون | میانگین مجذورات | درجه آزادی | مجموع مجذورات | متغیرها |
13/0 | 45/2 | 85/4 | 1 | 85/4 | دلبستگی ايمن |
45/0 | 56/0 | 16/1 | 1 | 16/1 | دلبستگی اجتنابي |
10/0 | 83/2 | 01/5 | 1 | 01/5 | دلبستگی دو سوگرا |
همانطور که در جدول 7 مشاهده میشود برای تمام متغیرها به تغییر مقدار آماره آزمون تعامل میان گروه و پیشآزمون با پسآزمون ازلحاظ آماری معنیدار نیست (05/0 p>)؛ بنابراین برای بررسی اثربخشی مداخله ابژهای بر سبکهای دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان میتوان از آزمون تحلیل کواریانس استفاده کرد. دومین پیشفرضهای تحلیل کوواریانس، همگنی واریانسهای خطای متغیر وابسته خشم در بین عامل (گروه) میباشد. برای آزمون همگنی واریانسهای خطا از آزمون لوین استفاده شد که نتایج آن در جدول 8 نشان داده شده است.
جدول 8- آزمون همگنی واریانسهای خطا در مدلهای منطبق با خشم و مؤلفههای آن
p | Df2 | Df1 | آماره لوین F | متغیرها |
08/0 | 28 | 1 | 23/3 | احساس خشمگینانه |
18/0 | 28 | 1 | 88/1 | تمایل به بروز کلامی خشم |
61/0 | 28 | 1 | 26/0 | تمایل به بروز فیزیکی خشم |
22/0 | 28 | 1 | 55/1 | خلقوخوی خشمگینانه |
12/0 | 28 | 1 | 52/2 | واکنش خشمگینانه |
13/0 | 28 | 1 | 40/2 | بروز خشم بیرونی |
08/0 | 28 | 1 | 26/3 | بروز خشم درونی |
29/0 | 28 | 1 | 12/1 | مدیریت خشم بیرونی |
24/0 | 28 | 1 | 50/1 | مدیریت خشم درونی |
34/0 | 28 | 1 | 92/0 | خشم (نمره کل) |
همانطور که در جدول 8 مشاهده میشود بر اساس مقادیر آمارهی لوین (05/0p>) آزمون فرضیه همگنی واریانسهای خطا خشم و مؤلفههای آن در زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان مورد تائید قرار میگیرد؛ بنابراین واریانسهای خطای متغیرهای وابسته خشم و مؤلفههای آن در زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان در بین عامل (گروه) مساوی هستند. جدول 9 به بررسی پیشفرضهای تحلیل کوواریانس، همگنی واریانسهای خطای متغیر وابسته دلبستگی در بین عامل (گروه) میباشد. برای آزمون همگنی واریانسهای خطا با استفاده از آزمون لوین پرداخته است.
جدول 9- آزمون همگنی واریانسهای خطا در مدلهای منطبق با سبکهای دلبستگی
p | Df2 | Df1 | آماره لوین F | متغیرها |
15/0 | 28 | 1 | 22/2 | دلبستگی ايمن |
30/0 | 28 | 1 | 10/1 | دلبستگی اجتنابي |
24/0 | 28 | 1 | 50/1 | دلبستگی دو سوگرا |
همانطور که در جدول 9 مشاهده میشود بر اساس مقادیر آمارهی لوین (05/0p>) آزمون فرضیه همگنی واریانسهای خطا سبکهای دلبستگی در زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین واریانسهای خطای متغیرهای وابسته سبکهای دلبستگی در زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان در بین عامل (گروه) مساوی هستند. سومین پیشفرض تحلیل کوواریانس، فرض نرمال بودن دادهها میباشد. برای آزمون نرمال بودن دادهها در متغیر خشم از روش کلموگروف-اسمیرنوف استفاده شد که نتایج آن در جدول 10 آمده است.
جدول 10- نتایج آزمون نرمال بودن باقیماندههای مدل خشم و مؤلفههای آن
متغیرها | آماره Z کلموگروف-اسمیرنوف | سطح معناداری | تعداد مشاهدات |
احساس خشمگینانه | 19/1 | 12/0 | 15 |
تمایل به بروز کلامی خشم | 25/1 | 08/0 | 15 |
تمایل به بروز فیزیکی خشم | 14/1 | 14/0 | 15 |
خلقوخوی خشمگینانه | 13/1 | 15/0 | 15 |
واکنش خشمگینانه | 33/1 | 06/0 | 15 |
بروز خشم بیرونی | 98/0 | 29/0 | 15 |
بروز خشم درونی | 88/0 | 42/0 | 15 |
مدیریت خشم بیرونی | 97/0 | 30/0 | 15 |
مدیریت خشم درونی | 32/1 | 06/0 | 15 |
خشم (نمره کل) | 12/1 | 14/0 | 15 |
آماره z کلموگروف-اسمیرنوف برای خشم و مؤلفههای آن (05/0p>) معنادار نمیباشد؛ بنابراین فرض نرمال بودن باقیماندههای مدل برای خشم و مؤلفههای آن تأیید میگردد. آزمون نرمال بودن دادهها در متغیر دلبستگی از روش کلموگروف-اسمیرنوف استفاده شد که نتایج آن در جدول 11 آمده است.
جدول 11- نتایج آزمون نرمال بودن باقیماندههای مدل سبکهای دلبستگی
متغیرها | آماره Z کلموگروف-اسمیرنوف | سطح معناداری | تعداد مشاهدات |
دلبستگی ايمن | 10/1 | 17/0 | 15 |
دلبستگی اجتنابي | 83/0 | 49/0 | 15 |
دلبستگی دو سوگرا | 71/0 | 69/0 | 15 |
آماره z کلموگروف-اسمیرنوف برای سبکهای دلبستگی (p>0/05) معنادار نمیباشد؛ بنابراین فرض نرمال بودن باقیماندههای مدل برای سبکهای دلبستگی تأیید میگردد.
یافتهها پژوهش نشان داد که میانگین خشم و مؤلفههای آن در گروه آزمایش با گروه گواه در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری دارد و ازاینرو فرضیه اول پژوهش تأیید گردید. نتایج تحلیل کواریانس برای مقایسه میانگین خشم و مؤلفههای خشم در دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون در جدول 12 نشان داده شده است.
جدول 12 - آزمون تحلیل کوواریانس مقایسه میانگین خشم و مؤلفههای خشم در دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون
متغیرها | مجموع مجذورات | درجه آزادی | ميانگين مجذورات | F | سطح معناداری | مجذور اتا | |||||||||
خشم | پیشآزمون | 15/69 | 1 | 15/69 | 09/6 | 02/0 | 19/0 | ||||||||
گروه | 72/171 | 1 | 72/171 | 14/15 | 001/0 | 36/0 | |||||||||
خطا | 89/294 | 26 | 34/11 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 138368 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
احساس خشمگینانه | پیشآزمون | 19/31 | 1 | 19/31 | 56/37 | 001/0 | 59/0 | ||||||||
گروه | 52/6 | 1 | 52/6 | 84/7 | 009/0 | 23/0 | |||||||||
خطا | 59/21 | 26 | 83/0 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 5978 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
تمایل به بروز کلامی خشم | پیشآزمون | 02/35 | 1 | 02/35 | 15/49 | 0001/0 | 65/0 | ||||||||
گروه | 99/37 | 1 | 99/37 | 33/53 | 0001/0 | 67/0 | |||||||||
خطا | 52/18 | 26 | 71/0 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 6424 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
تمایل به بروز فیزیکی خشم | پیشآزمون | 46/24 | 1 | 46/24 | 78/63 | 0001/0 | 71/0 | ||||||||
گروه | 79/16 | 1 | 79/16 | 79/43 | 0001/0 | 62/0 | |||||||||
خطا | 97/9 | 26 | 38/0 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 6469 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
خلقوخوی خشمگینانه | پیشآزمون | 13/10 | 1 | 13/10 | 98/6 | 014/0 | 21/0 | ||||||||
گروه | 12/19 | 1 | 12/19 | 19/13 | 001/0 | 34/0 | |||||||||
خطا | 69/37 | 26 | 45/1 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 5833 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
واکنش خشمگینانه | پیشآزمون | 80/2 | 1 | 80/2 | 41/1 | 24/0 | 05/0 | ||||||||
گروه | 75/18 | 1 | 75/18 | 46/9 | 005/0 | 27/0 | |||||||||
خطا | 50/51 | 1 | 98/1 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 195 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
بروز خشم بیرونی | پیشآزمون | 33/13 | 1 | 33/13 | 20/3 | 08/0 | 11/0 | ||||||||
گروه | 63/20 | 1 | 63/20 | 95/4 | 03/0 | 16/0 | |||||||||
خطا | 32/108 | 26 | 16/4 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 748 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
بروز خشم درونی
| پیشآزمون | 74/1 | 1 | 74/1 | 66/0 | 42/0 | 025/0 | ||||||||
گروه | 41/17 | 1 | 41/17 | 68/6 | 016/0 | 20/0 | |||||||||
خطا | 73/67 | 26 | 60/2 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 613 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
مدیریت خشم بیرونی | پیشآزمون | 40/24 | 1 | 40/24 | 68/15 | 001/0 | 37/0 | ||||||||
گروه | 05/22 | 1 | 05/22 | 17/14 | 001/0 | 35/0 | |||||||||
خطا | 46/40 | 26 | 55/1 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 11906 | 30 |
|
|
|
| |||||||||
مدیریت خشم درونی | پیشآزمون | 29/1 | 1 | 29/1 | 48/0 | 49/0 | 02/0 | ||||||||
گروه | 07/20 | 1 | 07/20 | 59/7 | 011/0 | 23/0 | |||||||||
خطا | 67/68 | 26 | 64/2 |
|
|
| |||||||||
کلتصحیح شده | 604 | 30 |
|
|
|
|
نتایج جدول 12 بین متوسط خشم در دو گروه گواه و آزمایش در مرحله پسآزمون پس از حذف تأثیر پیشآزمون تفاوت معنادار وجود دارد و مداخله ابژهای موجب کاهش معنادار خشم در زنان شده است (01/0p<). میزان این تأثیر برابر با 36/0 میباشد.
همچنین مداخله ابژهای باعث کاهش معنادار احساس خشمگینانه در مرحله پسآزمون (01/0p<) شده است. میزان این تأثیر برابر با 23/0 بود. میزان تمایل به بروز کلامی خشم در زنان گروه آزمایش کاهش معنادار داشته است (01/0p<) و میزان این تأثیر برابر با 67/0 بود. همچنین تمایل به بروز فیزیکی خشم در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معنادار داشته است (01/0p<) و میزان این تأثیر برابر با 62/0 میباشد. مداخله ابژهای توانسته است خلقوخوی خشمگینانه افراد گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه کاهش دهد (01/0p<) و میزان این تأثیر نیز برابر با 34/0 بود. میزان واکنش خشمگینانه در افراد گروه آزمایش نسبت به گروه کاهش معنادار (01/0p<) با میزان تأثیر 27/0 کاهش بروز خشم بیرونی (01/0p<) با میزان تأثیر 16/0، کاهش بروز خشم درونی (05/0p<) تأثیرگذاری 20/0 بوده است. مدیریت خشم درونی در زنان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (05/0p<) با میزان تأثیرگذاری 35/0 و مدیریت خشم بیرونی (01/0p<) با میزان تأثیر 23/0 بوده است.
یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین سبک دلبستگی ایمن و مؤلفههای آن در گروه آزمایش با گروه گواه در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری دارد و ازاینرو فرضیه دوم پژوهش تأیید گردید. نتایج تحلیل کواریانس برای مقایسه میانگین دلبستگی و مؤلفههای آن در دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون در جدول 13 نشان داده شده است.
جدول 13- نتایج تحلیل کوواریانس مداخله ابژهای بر سبک دلبستگی ایمن در مرحله پسآزمون در دو گروه آزمایش و گواه
متغیرها | مجموعه مجذورات | درجه آزادی | ميانگين مجذورات | F | سطح معناداری | مجذور اتا | |
دلبستگی ايمن | پیشآزمون | 46/65 | 1 | 46/65 | 49/98 | 0001/0 | 79/0 |
گروه | 37/43 | 1 | 37/43 | 25/65 | 0001/0 | 71/0 | |
خطا | 28/17 | 26 | 66/0 |
|
|
| |
کلتصحیح شده | 11692 | 30 |
|
|
|
| |
دلبستگی دو سوگرا | پیشآزمون | 08/8 | 1 | 08/8 | 56/4 | 042/0 | 15/0 |
گروه | 12/31 | 1 | 12/31 | 56/17 | 0001/0 | 40/0 | |
خطا | 05/46 | 26 | 77/1 |
|
|
| |
کلتصحیح شده | 11018 | 30 |
|
|
|
| |
دلبستگی دو سوگرا | پیشآزمون | 08/8 | 1 | 08/8 | 56/4 | 042/0 | 15/0 |
گروه | 12/31 | 1 | 12/31 | 56/17 | 0001/0 | 40/0 | |
خطا | 05/46 | 26 | 77/1 |
|
|
| |
کلتصحیح شده | 11018 | 30 |
|
|
|
|
بنا به نتایج جدول 13 برای بررسی اثربخشی مداخله ابژهای بر سبک دلبستگی ایمن در زنان گروه گواه و آزمایش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان میدهد که سبک دلبستگی ایمن در مرحله پسآزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بهبود معناداری داشته است (01/0 p<) و میزان این تأثیر برابر با 71/0 کاهش سبک دلبستگی اجتنابی در زنان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (01/0 p<) و میزان تأثیر 16/0 و کاهش معنادار سبک دلبستگی دوسوگرا در زنان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (01/0 p<) با میزان تأثیر 40/0 شده است.
5- بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ابژهای بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان بود. تحلیل دادهها نشان داد که این آموزش بر بهبود خشم و ابعاد آن و بهبود دلبستگی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان است مثبت و معناداری دارد. در تبیین این موضوع میتوان گفت که ازآنجاکه بالبی 1969 معتقد است اولین رابطه عاطفی و اولین رابطهای که در الگوی رفتار بعدی منعکس میشود بین کودک و مادر شکل میگیرد. این رابطه عاطفی موجب ایجاد دلبستگی کودک به مادر میشود. مفهوم دلبستگی بیانگر تمایل کودک به برقراری یک رابطه نزدیک با افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور این افراد است. آن رفتارها از کودکی وجود دارند و به تدریج که کودک بزرگتر میشود این روابط گسترده شده و به اعضای دیگر خانواده و گروههای برون خانوادگی گسترش مییابد و به نحوی تا پایان عمر باقی میماند؛ بنابراین این روابط تا بزرگسالی و پایان عمر ادامه دارد. همچنین بالبی معتقد است جدایی از نگاره دلبستگی مدتزمان زیادی طول میکشد یکی از واکنشهای اصلی در این هنگام خشم است که اغلب بعد از اضطراب نمایان میشود. همچنین پژوهشها نشان میدهد که دلبستگی بهعنوان مکانیزم تنظیم عواطف عمل میکند و با عواطفی مانند خشم در ارتباط است. شواهد نشان میدهد که ایمنی دلبستگی در افراد بزرگسال نحوه مقابله با استرس ترک منبع دلبستگی را تحت تأثیر قرار میدهد. این افراد پاسخهای خوداتکایی بیشتر و درماندگی کمتری در مقایسه با افراد با دلبستگی ناایمن نشان میدهند. شواهد پژوهشهای بالبی نشان میدهد که دلبستگی ناایمن منجر به ایجاد خشم نسبت به مراقب میشود. سبک دلبستگی بهعنوان مکانیزم تنظیم عواطف میتواند تعیینکننده الگوهای خشم در تمام عمر باشد (افروز، کاکابرایی، صیدی، قنبری و مومنی، 1389).
همچنین یکی از هیجانهای حیاتی برای بشر که هم میتواند جنبه انطباقی و هم غیر انطباقی داشته باشد، خشم است. خشم به گونههای مختلفی تعریف شده است. انجمن روانشناسی آمریکا خشم را بهعنوان یک هیجان مفید تعریف میکند که اگر خارج از کنترل باشد و روابط میان فردی افراد را تحت تأثیر قرار دهد، میتواند مخرب هم باشد. خشم اغلب پاسخی است در مقابل برآورده نشدن انتظارات خود یا دیگران یا در مقابل رفتارهای خود و دیگران که غیرقابلقبول و غیرقابلپذیرش پنداشته میشوند.
دادههای بسیار زیادی وجود دارد که نشان میدهد که خشم و رفتارهای پرخاشگرانه در افراد با سبک با دلبستگی اجتنابی، امری بسیار شایع است. کریتچ فیلد و آسوکیت نشان دادند که سبکهای دلبستگی ناایمن با رفتارهای غیرمنطقی، خشم و رفتارهای پرخاشگرانه در ارتباط است.
نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله ابژهای توانسته است در بهبود خشم و الگوهای دلبستگی در زنان سرپرست خانوار را بهبود بخشد. این نتایج با یافتههای پژوهش تخیری، فخری و حسنزاده (1400) با عنوان نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین روابط ابژه با تحمل پریشانی هیجانی در دانشجویان دانشکده پرستاری تهران مرتبط میباشد. این پژوهشها نشان دادند که روابط ابژهای میتواند در بهبود عناصر هیجانی و الگوهای دلبستگیهای افراد مؤثر مباشد.
زنان سرپرست خانوار که با دلایل مختلفی ازجمله از دست دادن نانآور خانواده تبدیل به سرپرست جدید خانواده شدهاند دارای سبکهای دلبستگی ناایمن در روابط بین فردی و بروز خشم بودند. آنچنان که پژوهشها نشان میدهد یکی از ریشههای اصلی خشم احساس درماندگی و ناکامی است. وقتی زن خود را تنها و بییاور احساس میکند چنانچه در برخورد با مشکلاتش و روابط با دیگران و خودش احساس ایمن بودن نکند دچار درماندگی و ناکامی شده و این را با خشم نشان میدهد. برای بهبود سبک دلبستگی یعنی رهانیدن افراد از احساس عدم امنیت، افزایش ظرفیت ایگو برای تحمل تنهایی، شناخت هیجانات و تحمل آنها بدون بروز عینی و شناخت و تجربه جدید ابژههایی که در فرد احساس ناامنی ایجاد میکند و تمرکز بر بهسازی رابطه درونی بخشهای مختلف شخصیت بهجای روابط بین فردی و بینش یافتن به آنچه در درون میگذرد و سرایت خارجی مییابد توانست به زنان سرپرست خانوار کمک کند احساس امنیت بیشتری کنند و خشم و ناکامی که از درماندگی و مراقبت از خود دریک فضای ناامن تجربه میکردند را بهبود بخشد. اکتساب مهارتهای مرتبط با روابط ابژهای، محور اصلی رشد دلبستگی، شکلگیری روابط بین فردی، کیفیت تعاملهای اجتماعی، تنظیم هیجان و حتی سلامت روان فرد به شمار میآید و بهعنوان یک آموزش حائز اهمیت در جوامع کنونی به شمار میرود. امید است که سایر پژوهشگران به بررسی کارآیی این درمان بر روی سایر مؤلفههای روانشناختی-اجتماعی افراد و سایر اقشار جامعه بپردازند.
پیشنهاد میشود مداخله ابژهای بر خشم در زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تأثیر معنادار داشته است، بر مبنای این یافته میتوان پیشنهاد کرد برای زنان سرپرست خانوار شهرهای دیگر هم دورههای آموزشی مداخله ابژهای برگزار گردد تا بتوانند بهصورت آگاهانه خشم خود را مدیریت نمایند. یافته دیگر این پژوهش حاکی از اینکه مداخله ابژهای بر سبکهای دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تأثیر معنادار داشته است، بر مبنای این یافته میتوان پیشنهاد کرد که از نتیجه پژوهش حاضر در مراکز مشاوره خانواده و مراکز مشاوره مدارس برای آگاهی خانوادهها استفاده گردد. با توجه به یافتههای این پژوهش پیشنهاد میگردد: بهمنظور پرورش نسلی با روحیه سالم، توانمند و خودکارآمد آموزش انواع دلبستگی و ابژههای ایجاد شده در نوزادان و ...این دورههای آموزشی برای زوجهای جوان برگزار گردد تا بتوانند با آگاهی و اطلاعات بهتر فرزندآوری داشته و به تربیت صحیح آنان همت گمارند.
با توجه به یافتههای این پژوهش پیشنهاد میگردد: مسئولین ذیربط در مباحث ازدواج با هماهنگی و همافزایی با کارشناسان مربوطه، بهمنظور آگاهی و بالابردن سطح علمی افراد در شرف ازدواج اینگونه مباحث را جزء آموزشهای پیش از ازدواج قرار دهند.
این پژوهش دارای محدودیتهایی بود برای مثال، این تحقیق روی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان انجام شد، لذا در تعمیم نتایج به سایر شهرها باید احتیاط کرد. در این پژوهش از پرسشنامه بهعنوان ابزار اندازهگیری استفاده شد و از سایر روشها مثل مصاحبه و مشاهده به دلیل محدودیتهای کرونایی کمتر استفاده گردیده است. به دلیل شرایط کرونا، تشکیل جلسات بهصورت حضوری با سختی و دشواری صورت گرفت. به دلیل شرایط خاص (شغلی و سختگیری کارفرما برای دادن مرخصی – مدیریت زندگی و فرزندان و...) زنان سرپرست خانوار، هماهنگی جهت حضور در جلسات و رفتوآمد آنان سخت و دشوار بود.
6- منابع
1- افروز، غلامعلی؛ کاکابرایی، کیوان؛ صیدی، مریم؛ قنبری، نیکزاد؛ و مومنی، خدامرد(1389). رابطه سبکهای دلبستگی با نحوه مدیریت خشم و سلامت عمومی. اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی، 5(18)، 87-95.
2- بختياري، آمنه؛ و محبی، سیده فاطمه(1386). حکومت و زنان سرپرست خانوار. مطالعات راهبردی زنان، 34، 67-110.
3- بشارت، محمدعلی؛ و شالچی، بهزاد(1386). مطالعه نوع رابطه سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با راهبردهای مقابله با تنیدگی در قالب سه سبک مقابله مسئله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی. روانشناسی تحولی (روانشناسان ایرانی)، 3(11)، 225-235.
4- تخیری، محمودرضا؛ فخری، محمدکاظم؛ و حسنزاده، رمضان(1396). نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین روابط ابژه با تحمل پریشانی هیجانی در دانشجویان دانشکده پرستاری تهران. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 21، 297-307.
5- جهانبخشیان، نیره؛ رسولی، محسن؛ تاجیک اسماعیلی، عزیزاله؛ و صرافی فروشانی، غلامرضا(1398). مقایسه اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر نظریه نظامهای خانواده و زوجدرمانی کوتاهمدت روابط ابژه بر سازگاری زناشویی زنان. مجله علوم پزشکی رازی، 26(11)، 73-86.
6- حسینی، فاطمه؛ وکیلی، پریوش؛ و ابوالمعالی الحسینی، خدیجه(1400). اثربخش زوجدرمانی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﺑژه بر مدیریت خشم زوجهای دارای تعارض زناشویی. فصلنامه خانوادهدرمانی کاربردی، 2(1)، 108-125. doi: 10.22034/aftj.2021.269608.1054
7- خانی، سعید؛ خضری، فرشید؛ و یاری، کتایون(1396). آسیب پذیری اجتماعی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست در منطقه سلطان آباد شهر تهران. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، 15(4)، 620-597. doi:10.22059/jwdp.2017.233709.1007203
8- دمیرچی، یاسمن؛ و صلاحیان؛ افشین(1397). بررسی رابطه سبکهای دلبستگی، عشق و رضایت جنسی با احساس تنهایی در زنان. فصلنامه علمی مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 16(1)، 177-198. doi:10.22051/jwsps.2018.18129.1603
9- رستگار خالد، امیر؛ و عظیمی، هاجر(1393). بررسی تعارض شغلی/ خانوادگی زنان سرپرست خانوار. فصلنامه زن در توسعه و سیاست، 12(3)، 425-448. doi:10.22059/jwdp.2014.53692
10- شکیبا، شیما؛ محمدخانی، پروانه؛ پورشهباز، عباس؛ و مشتاق بیدختی، نهاله(1389). اثربخشی رواندرمانی کوتاهمدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلالهای شخصیت خوشه C. روانشناسی بالینی، 2(4)، 29-40. doi:10.22075/jcp.2017.2036
11- علیاکبری صبا، روشنک(1396). زنان سرپرست خانوار دارای همسر و مشخصههایی از ازدواج آنها. دوماهنامه تحلیلی پژوهشی، 5(1)، 13-10.
12- قره داغی، علی(1398). مدلسازی معادله ساختاری تعیینگرهای خردمندی بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 13(49)، 193- 218. doi:10.22054/qccpc.2021.61579.2723
13- هنرپروران، نازنین(1396). اثربخشی رویکرد تلفیقی ایماگوتراپی و رابه با ابژه بر کنترل عواطف زوجین خیانتکار. روشها و مدلهای روانشناختی، 8(27)، 15-28. dor:20.1001.1.22285516.1396.8.27.2.7
14- Cozzarelli, C. Karafa, J. A. Collins, N. L., & Tagler, M. J. (2003). Stability and change in adult attachment styles: associations with personal vulnerabilities, life events. and global construals of self and others. Journal of Social and Clinical Psychology, 22(3), 315-346. doi:10.1521/jscp.22.3.315.22888
15- Feeney, B. C. (2004). A secure base: responsive support of goal strivings and exploration in adult intimate relationships. Journal of personality and social psychology, 87(5), 631. doi:10.1037/0022-3514.87.5.631
16- Hazan, C., & Shaver, P. (1987). Romantic love conceptualized as an attachment process. In Interpersonal development (pp. 283-296). Routledge.
17- Mikulincer, M., Hirschberger, G., Nachmias, O., & Gillath, O. (2001). The affective component of the secure base schema: affective priming with representations of attachment security. Journal of personality and social psychology, 81(2), 305.
18- Pollack, D. L., & Keaschuk, R. A. (2007). The object relations of bulimic women in context: An integration of two studies. Eating Disorders, 16(1), 14-29. doi:10.1080/10640260701667920
19- Shahamt Dehsorkh, F., Ghadirian, F., Yekta, Y., Yekta, R., Foroughipour, M., Ghazizadeh Hashemi, F., Esmaeili, M., & Khabazkhoob, M. (2023). Intrapsychic and Interpersonal Realms in Patients with Multiple Sclerosis and Their Comparison with Normal Individuals: A look at Object Relations and Anger Management. Iran J Psychiatry, 18(1), 18-25. doi:10.18502/ijps.v18i1.11409
20- Siegel, J. P. (2020). Digging deeper: An object relations couple therapy update. Family process, 59(1), 10-20. doi:10.1111/famp.12509
21- Smith D. S. (2000). Object Relation and Depression. University of Detroit Mercy Detroit Michigan.
22- Steenbarger, B. N., Smith, H. B., & Budman, S. H. (1996). Integrating science and practice in outcomes assessment: A bolder model for a managed era. Psychotherapy: Theory, Research, Practice, Training, 33(2), 246. doi:10.1037/0033-3204.33.2.246
Investigating the Effect of Object Intervention on Attachment and Anger of Female Heads of Households in Isfahan City
Armita Nooein1*, Belgheis Einali2
1. Assistant Professor of Psychology, Department of Psychology and Counseling, Ragheb Esfahani Non-Governmental Higher Education Institute, Isfahan, Iran. (Corresponding Author)
armitanooien2012@gmail.com
2. Master of Psychology, Department of Psychology and Counseling, Ragheb Esfahani Non-Governmental Higher Education Institute, Isfahan, Iran.
Abstract
The aim this study was to investigate the effect of object relations intervention on attachment and anger of female heads of households in Isfahan city. This semi-experimental research with a pre-test-post-test design was carried out in the statistical population of female heads of households referring to Isfahan Social Work Clinic in 1401. Among these women, 30 people were randomly selected and placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Using Spielberger's (1962) anger questionnaires and Hazen and Shaver's (1987) attachment styles, anger and attachment were evaluated before the start of the intervention sessions and after the end. Data analysis was done using spss20 software and covariance test to analyze hypotheses. The results of data analysis showed that object intervention on anger and its components (angry feeling, tendency to express anger verbally, tendency to physical expression of anger, angry mood, angry reaction, occurrence of external anger, occurrence of internal anger, management external anger and internal anger management) had a significant effect and caused an increase in anger management and a decrease in other components (P<0.05). Also, object intervention has had a significant effect on attachment styles among female heads of households in Isfahan city and has increased secure attachment and decreased ambivalent and avoidant attachment (P<0.05).
Keywords: Object interference, Attachment, Anger, Female heads of the household.
[1] . Cozzarelli, Karafa, Collins & Tagler
[2] . Sigmond Freud
[3] . State-Trait anger expression inventory (STAXI-2)
[4] Charles Spielberger