The Role of Self-efficacy and Emotional Intelligence in Predicting Marital Conflict Resolution among Mashhad University Students
Subject Areas : Other related topicsMasood Salehi 1 * , Mohammad Javad Asghari Ebrahim Abad 2
1 - Master of Family Counseling, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
2 - Assistant Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
Keywords: marital conflict, emotional intelligence, self-efficacy.,
Abstract :
Several factors affect marital satisfaction, among which we can mention self-efficacy and emotional intelligence. This study aims to predict conflict resolution based on two variables of self-efficacy and emotional intelligence. This study was descriptive-correlational. The statistical population included all married students of the Ferdowsi University of Mashhad. Among them, 150 people from two faculties of literature and theology were selected using the cluster sampling method. Research tools included the Shering Emotional Intelligence Questionnaire (Saffari Nia & Selgi, 2011), Sherer Self-efficacy (Sherer & Maddox, 1982), and the Kansas Marital Conflict Scale (Corcoran & Fisher, 2000). Data were analyzed using SPSS software version 21 and stepwise regression. Findings show that emotional intelligence with (Beta=24.6) and emotional intelligence with (Beta= 32.5) self-efficacy had significant effect on conflict resolution (P <0.01). Based on this study, emotional intelligence with self-efficacy have an important role in marital satisfaction. So this information can help in reducing conflict between couples.
1- احدی، ب.، نریمانی، م.، ابوالقاسمی، ع.، و آسیایی، م. (1388). بررسی ارتباط هوش هیجانی، سبکهای اسناد و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل. مجله مطالعات تربیتی و روان¬شناسی دانشگاه فردوسی مشهد، 10(1)، 117- 127.
2- اصغر نژاد، ط. و احمدی، م. (1385). مطالعه ویژگیهای روان سنجی مقیاس خودکارآمدی شرر. مجله روان¬شناسی، 39، 19- 29.
3- افخمی عقدا، م.، عابدینی، م.، ثروت، ف.، فیروزی اردکان، ع.، و نیکوکاران، ع. (1393). بررسی رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی در متأهلین شهر یزد. طلوع بهداشت، 13(4)، 57- 65.
4- آقایوسفی، ع.، فتحی آشتیانی، ع.، علی اکبری، م.، و ایمانی فر، ح. (1395). اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب بر تعارضهای زناشویی، بهزیستی اجتماعی. فصلنامه علمی –پژوهشی زن و جامعه، 7(2)، 1- 19.
5- بخشایش، ع. (1393). پیش¬بینی رضایت زناشوئی براساس هوش هیجانی و هوش معنوی زوجین. زن و جامعه، 5(2)، 69- 84.
6- بهجانی زاده، م.، و سلیمی، م. (1399). رابطه هوش چندگانه و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی. دانش و پژوهش در روان¬شناسی کاربردی، 3(81)، 136-146.
7- بیرامی، م. (1387). بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش¬آموزان. فصلنامه علمی – پژوهشی روان¬شناسی دانشگاه تبریز، 3(11)، 23- 39.
8- بیرامی، م.، باباپور خیر الدین، ج.، هاشمی نصرت آبادی، ت.، اسمعلی، ا.، و بهادری خسروشاهی، ج. (1392). پیش¬بینی رضایت مندی زناشویی براساس مؤلفههای هوش هیجانی و شیوههای حل تعارض. مجله علمی- پژوهشی علوم پزشکی قزوین، 17(3)، 21- 28.
9- بیک¬زاده، ج.، خدیوی، ا.، حسین پور سنبلی، ع.، محمد نژاد اصل، ر. (1391). رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روان آنان. فصلنامه علوم تربیتی، 5(19)، 127- 141.
10- دربانی، ع.، فرخزاد، پ.، و لطفی کاشانی، ف. (1399). اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر تعارض زناشویی. خانواده درمانی کاربردی، 1(1)، 54- 68
11- رسولی، آ. (1395). تدوین الگوی بومی عملکرد خانواده براساس مؤلفه¬های امید، صمیمیت و تعارض زناشویی در زنان مراجعه¬کننده به مراکز مشاوره کرمانشاه. فصلنامه زنان و جامعه، 7(27): 39-60.
12- رسولی، ر.، محمدی سیرت، ف.، و حسینیان، س. (1399). اثربخشی هوش هیجانی به روش قصه¬گوئی بر کاهش کمروئی و ارتقاء هوش هیجانی دانش¬آموزان دختر. تعلیم و تریت، 1(141)، 153-169.
13- رهنما، ا.، و عبدالملکی، ج. (1388). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شاهد. مجله اندیشههای نوین تربیتی، دانشگاه علوم تربیتی و روان¬شناسی دانشگاه الزهرا، 5(2)، 55- 77.
14- زند، ف.، جمهری، ف.، و میرزایی، ب. (1387). رابطه هوش هیجانی با انواع سبکهای مدیریت تعارض. مجله اندیشه و رفتار، 2(8)، 35- 45.
15- شکری، ا.، و یکتایی، م. (1398). اثر بخشی برنامه بازآموزی اسنادی بر فرایندهای ارزشیابی شناختی، راهبردها حل تعارض و سازگاری زناشویی. روان¬شناسی کاربردی، 13(3)، 409- 412.
16- شولتز، د.، شولتز، س. (1399). نظریههای شخصیت (ویراست دهم). ترجمه سیدمحمدی، ی. تهران، نشر ویرایش.
17- صفاری نیا، م.، و سلگی، ز. (1390). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسش¬نامه هوش اجتماعی در دانشجویان دانشگاههای استان کرمانشاه. فصلنامه پژوهش روان¬شناسی اجتماعی، 1(3)، 22- 38.
18- ضیاخدادایان، م.، سیرتی نیر، م.، خمسه، ف.، و عبادی، ع. (1391). مقایسه تأثیر آموزش دو روش حل تعارض و مدیریت هوش هیجانی بر رضایت از زندگی همسران جانبازان اعصاب و روان. طب جانبازان، 4(15)، 52- 61.
19- عینی، س.، امینی، س.، صفدریان، ز.، و عبادی، م. (1399). مدل¬یابی علی تعارض زناشویی براساس پذیرش و عمل، باورها و اعتقادات زوجین، نقش میانجی، ذهن آگاهی. روان¬شناسی خانواده، 7(1)، 93- 106.
20- قاسمی، ا.، رجبی گیلان، ن.، رشادت، س.، زکیی، ع.، زنگنه، ع.، و سعیدی، ش. (1396). برررسی رابطه حمایت اجتماعی و خودکارآمدی با سطح سلامت روان و رضایت از زندگی. مجله دانشگاه علوم پژشکی مازندران، 27(147)، 228- 239.
21- گلدنبرگ، ا.، و گلدنبرگ، ه. (1980). خانواده درمانی. ترجمه حسین شاهی براوتی، ح؛ نقشبندی، س؛ ارجمند، ا. (1399). تهران، نشر روان.
22- میری، ق.، جلال منش، ش.، فشارکی، م. (1398). تأثیر هوش هیجانی بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان پرستاری. روان پرستاری، 7(1)، 25- 32.
23- نجاتی، ا.، احدی، ح.، مسچی، ف.، صیرف، م.، و کراسیکان، آ. (1399). حس درد و رنج درازمدت ناشی از درد مزمن در بیماران مبتلا به روماتوئید آرتریت، نقش واسطهای خودکارآمدی. آموزش و بهداشت و ارتقاء سلامت، 8(1)، 22- 12.
24- نریمانی، م.، رفیق ایرانی، س.، و ابوالقاسمی، ع. (1388). مقایسه اثر بخشی روشهای ایمن سازی روانی میکندام و مهارتهای مطالعه و ترکیبی از هر دو روش بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دختر. مجله اندیشههای نوین تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روان¬شناسی دانشگاه الزهرا. 5(3)، 111- 124.
25- نعمتی سوگلی تپه، ف.، محمدی فر، م؛.، و خالدیان، م. (1396). تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر تعارض زناشویی و سازگاری زناشویی افراد معتاد. اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد، 11(43)، 18- 27.
26- یزدانی، آ.، و پناه علی، ا. (1395). مقایسه هوش هیجانی زنان در آستانه طلاق و عادی شهرستان تبریز. پژوهشهای نوین، 10(39)، 257- 281.
27- یوسفی، ف. (1385). رابطه هوش هیجانی و مهارت¬های ارتباطی در دانشجویان. فصلنامه روانشناسان ایرانی. 3(9)، 5-13.
28- Corcoran, K. Fischer, J.(2000). Measures for clinical practice: A sourcebook,1, New York: The Free Press
29- Del Mar Sanchez-Fuentes, M., Santos-Iglesia, P., and Siera, Juan. (2014). A systematic review of sexual satisfaction. International Journal of Clinical and Health Psychology. 14(1), 67-75.
30- Maddux, J. E. (2002). The power of believing you can. Handbook of positive psychology, 277-287.
31- Mary,T. M.J., Adhikari, K.(2012). Association between emotional intelligence and marital quality of married couples. IJPSS, 12(2), 222-236
32- Merrifield, K. A., Gamble, W. C .(2013). Associations Among Marital Qualities, Supportive and Undermining 33- Coparenting, and Parenting Self-Efficacy. Journal of Family Issues, 34(4), 104- 124.
33- Mohammadimehr, Z., & Ayatollah K.B. (2017).The relationship between emotional intelligence, attachment styles and optimism with Martials satisfaction.Interdisciplinary Journal of Education, 1(2), 50-58.
34- Najafi Zadeh, A.N. Tabrizi, A.M. (2014). Study of predicting marriage satisfaction based on emotional intelligence, spiritual intelligence and self-efficiency,. Asian J. Med. Pharm. Res. 4(4): 160-166
35- Parameswari, J.(2016). Influence of emotional intelligence on marital adjustment of working and non-working married women. International Journal of Multidisciplinary, 3(1), 135-145
36- Sherer, M., Maddux, J. E., Mercandante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B., & Rogers, R. W. (1982). The self-efficacy scale: Construction and validation. Psychological reports, 51(2), 663-671.
37- Sylvia, Y. C. L.,Chloe C. Y. .,Cyrus L. K. ., Jessica C. M. (2013). Fathering Self-Efficacy, Marital Satisfaction and Father Involvement in Hong Kong. Journal of Child and Family Studies, 22(8), 1051- 1060
38- Thomas, HN., Hess, R., and Thurston, R. (2015). Correlates of sexual activity and satisfaction in midlife and older women. The Annals of Family Medicine. 13(4), 336-342
39- Valentina, E. A., Chinyere, E. E., & Azuji, I. M. (2021). Emotional Intelligence as Correlate of Marital Satisfaction of Married Teachers in Public Secondary Schools in Anambra State. World Journal of Innovative Research. 10(4), 122-127.
40- Zhou, N., & Buehler, C. (2019). Marital hostility and early adolescents’ adjustment: The role of cooperative marital conflict. The Journal of Early Adolescence, 39(1), 5-27.
پژوهشهای میانرشتهای زنان دوره دوم / شماره 3 / پاییز 1399
Woman Interdisciplinary Researches Journal Vol. 2, No. 3, Autumn 2020 Pages 7-18 |
مجله علمی پژوهشهای میانرشتهای زنان دوره دوم، شماره 3، پاییز 1399 صفحات 18-7 |
نقش خودکارآمدی و هوش هیجانی در پیشبینی حل تعارض زناشویی در زنان دانشجو
مسعود صالحی*1، محمدجواد اصغری ابراهیمآبادی2
1. کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران (نویسنده مسئول)
2. استادیار، گروه آموزشی روانشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
mjasghari@gmail.com
تاريخ دريافت: [16/2/1400] تاريخ پذيرش: [11/6/1400]
چکیده
عوامل متعددی بر رضایت زناشویی تأثیرگذار هستند که از میان آنها میتوان به خودکارآمدی و هوش هیجانی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر پیشبینی حل تعارض براساس دو متغیر خودکارآمدی و هوش هیجانی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آمار شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه فردوسی مشهد بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، 150 نفر از دو دانشکده ادبیات و الهیات انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ، خودکارآمدی شرر و مقیاس تعارض زناشویی کنزاس بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و روش رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که هوش هیجانی (6/ 24Beta=) و هوش هیجانی به همراه خودکارآمدی (5/32 Beta=) به صورت معناداری پیشبینی کننده حل تعارض هستند(P<0/01). باتوجه به نتایج پژوهش هوش هیجانی و خودکارآمدی در میزان رضایت زناشویی زوجین نقش مهمی دارند و توجه به این مسئله میتواند به کاهش تعارض میان آنها کمک کند.
واژگان کلیدی: تعارض زناشویی، خودکارآمدی، هوش هیجانی.
1- مقدمه
خانواده مهمترین رکن جامعه بهشمار میآید و دستیابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت روانی اعضای خانواده است. ازدواج به عنوان مهمترین منبع حمایت، صمیمیت و لذت انسانی، راهی برای رسیدن و ارضاء تمامی نیازها اعم از جسمی و روانی است. ازدواج صمیمیترین نوع رابطه بشری است و داشتن ازدواجی رضایتبخش یکی از عوامل مهم بهداشت روانی جامعه است (یزدانی و پناهعلی، 1395). در واقع ازدواج با داشتن بافتی سرشار از هیجان، عاطفه و احساسات میان زوجین یکی از موقعیتهای ویژه برای رشد استعدادها و گسترش ارتباطات جدید است که البته این وضعیت جدید ممکن است باعث بروز مشکلات خانوادگی و شخصی برای زوجین گردد (رسولی، 1395).
مشکلات خانوادگی، مجموعه رخدادها و حوادثی است که بر پیکره خانواده تأثیر میگذارد و بهصورت تعارض، کاهش میزان خشنودی و سازگاری زوجین، عملکرد ضعیف خانواده و نهایتأ طلاق آشکار میشود (رسولی، 1395). ازجمله مشکلاتی که بر عملکرد خانواده تأثیر میگذارد و باعث کاهش رضایت زناشویی میگردد تعارض زناشویی1 است که در مراحل مختلف زندگی به خاطر تصمیمهای مشترک که زوجین باید بگیرند، بروز میکند و هنگامی رخ میدهد که رفتار یکی زوجین با توقعات زوج دیگر هماهنگ نباشد و غالبأ شامل عیب جویی، طرد، درخواست ناروا، آزردگی و رنجش میشود (دربانی، فرخزاد و لطفی کاشانی، 1399). همچنین (Zhou & Buehler, 2019) تعارض زناشویی را اینگونه تعریف میکند: «وجود اختلاف، تعاملات تنش زا و خصمانه میان زن و شوهر و بیحرمتی و هتک حرمت که ممکن است با ناسزا گفتن همراه باشد.» بر این اساس تعارضهای زناشویی در ارتباط با هفت عامل رخ میدهند که عبارتند از: کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، روی آوردن به فرزندان برای کسب حمایت در مقابل همسر، کاهش رابطه خانوادگی با خانواده همسر و دوستان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی از یکدیگر (نعمتی سوگلی تپه، محمدیفر و خالدیان، 1396). در واقع تعارض بهعنوان فرایندی تعاملی با ناسازگاری و عدم توافق شناخته میشود و زمانی که اتفاق میافتد، ممکن است، باعث ضعیفتر یا قویتر شدن روابط زوجین گردد زیرا سالم یا ناسالم بودن یک رابطه به مقدار تعارض بین زوجین، زیاد وابسته نیست بلکه به چگونگی توزیع و نحوه حل تعارض بستگی دارد (عینی، امینی، صفدریان و عبادی، 1399).
در این میان پژوهشهای زیادی نشان داده که بین رضایت از زندگی و نحوه حل مشکلات و تعارضات با مشکلات روانشناختی رابطه وجود دارد بهعنوان مثال بین آشفتگیهای زناشویی2، اضطراب فراگیر3، فوبیا4 و حملات وحشتزدگی5 رابطه مثبتی وجود دارد (شکری و متینی یکتا، 1398). تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواستهها، طرحوارههای رفتاری و رفتار غیر مسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است (Glasser, 2000 به نقل از آقایوسفی، فتحی آشتیانی، علیاکبری و ایمانیفر، 1395). وجود مشکلات مطرح شده نشاندهنده کمبود مهارتهای ارتباطی در بین زوجین است، مهارتهای ارتباطی به منزله آن دسته از تواناییها است که بواسطه آنها افراد میتوانند درگیر تعاملهای بین فردی شوند یعنی فرایندی که افراد اطلاعات، افکار و احساسات خود و دیگران را از طریق مبادلات کلامی و غیر کلامی در میان میگذارند. در زمینه مهارتهای ارتباطی دو عامل هوش هیجانی6 و خودکارآمدی7 تعیینکنندهای مهمی هستند (یوسفی، 1385).
بیشتر تعارضها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگیهای عاطفی است. وی بر نقش هیجانات در خانواده توجه نمود و اعضای خانواده را در برقراری ارتباط سالم و بیان هیجانات و توجه به حالات چهرهای و غیرکلامی هیجانات در خانواده را ترغیب مینمود (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1980). در واقع در ازدواجهایی که همسران با یکدیگر در تعارض و تضاد هستند، برانگیختگی هیجانی بالاتری وجود دارد. همچنین میتوان بیان داشت که یکی از راههای برقراری ارتباط سالم، بیان هیجانات و توجه به حالات هیجانی دیگران است، بطوری که والنتینا، چینیر و آزوجی8 در سال 2021 بیان میکنند افرادی که توانایی شناخت و درک هیجانهای خود را دارند و از تأثیر آن بر همسرشان اگاه هستند، در مهار و مدیریت هیجانهای خود و همسرشان موفقترند و از این نظر از رضایت زناشویی بیشتری برخوردارند.
درحوزه روانشناسی، اصطلاح هوش هیجانی اولین بار توسط پین9 مطرح شد و گلمن10 آن را گسترش داد (میری، جلالمنش و فشارکی، 1398). هوش هیجانی توانایی درک، توصیف، دریافت و مهار هیجانها را در بر میگیرد و بهصورت مجموعهای از تواناییها، قابلیتها و مهارتهای غیرشناختی که بر توانایی شخص در کنار آمدن با مشکلات و فشارهای محیطی تأثیر میگذارد، تعریف میشود. افراد با هوش هیجانی بالا خود کنترلی و خودانگیزگی بالایی دارند، زندگی آنها معنادار است و مسئولیتپذیر هستند آنها قادرند عواطف را به درستی ابراز کنند و تجارب جدید را بپذیرند (Bar-on, 2000 به نقل از یزدانی، پناه علی، 1395). بر همین اساس هوش هیجانی دارای چهاربعد است: 1- خودآگاهی 2- خودمدیریتی 3- خودآگاهی اجتماعی و 4- مدیریت روابط. گلمن هوش هیجانی را به عنوان ظرفیت بازشناسی احساسات خود و دیگران، برانگیختن خود و مدیریت صحیح هیجانات خود در روابط مختلف با سایر افراد تعریف میکند (رهنما و عبدالملکی، 1388). سالوی و مایر11 معتقدند که هوش هیجانی (EQ) بیشتر از هوش بهره (IQ) پیشبینیکننده موفقیت فرد در زندگی است و افرادی که دارای کفایت هیجانی بالایی هستند مهارتهای اجتماعی بهتر، روابط دراز مدتتر و توانایی بیشتر برای حل تعارض دارند (یزدانی و پناهعلی، 1395). هوش هیجانی نوعی هوش اجتماعی است که با توانایی نظارت بر هیجانات خود و دیگران و تشخیص آنها و استفاده از اطلاعات برای راهنمایی اعمال و تفکر خود تعریف میشود و مؤلفههای اصلی آن را شامل ادراک هیجانی (تشخیص درست هیجانات در خود و دیگران)، تنظیم هیجانی (نظارت و تغییر شدت هیجانات در خود و دیگران و حذف هیجانات مخرب) و بهروری هیجانی (فهم و استفاده از هیجان و اطلاعات هیجانی) بیان کردند. سالوی و مایر در سال 2008 بر اساس دیدگاه خود هوش هیجانی را به چهار شاخه تقسیم کردهاند، شاخه اول، احساس و بیان هیجانی؛ شاخه دوم، تسهیل تفکر بوسیله هیجان؛ شاخه سوم، فهم و ادراک هیجانی و شاخه چهارم، اداره و تنظیم هیجان در خود و دیگران است (رسولی، محمدی سیرت و حسینیان، 1399). اساسیترین توانایی مؤثر در هوش هیجانی، دریافت و تشخیص عواطف دیگران و خود فرد است و افراد با داشتن هوش هیجانی بالا قادرند پردازش مناسبی از اطلاعاتی که بار هیجانی دارد انجام دهند که آنها را قادر میسازد فعالیتهای شناختی مانند حل مسئله و تمرکز را بهتر انجام دهند (بیرامی، 1387).
هوش هیجانی در واقع نوعی همدلی و واقف بودن به احساسات اطرافیان است و عاملی اساسی برای درک و حل تعارض در روابط صمیمی میان زوجین است زیرا با تنظیم و مدیریت هوشمندانه عواطف زوجین میتوانند به کنترل زبان در هنگام خشم و ناراحتی و کنترل عواطف منفی، عصبانیت و اضطراب بپردازند و از شدت تعارضها بکاهند و مشکلات خود را به نحوه مؤثرتری حل نمایند. نتایج پژوهشهای گذشته نشان میدهد که زوجهایی که تعارضات زناشویی خود را با روشهای مثبت و تعامل منفی کمتری مدیریت میکنند، جوی را ایجاد میکنند که در آن مشکلات خانوادگی تأثیر منفی کمتری بر روابطشان دارد (del Mar Sanchez-Fuentes, Santos-Iglesias & Sierra, 2014). شواهد همچنین نشان میدهد که خودکارآمدی و عملکرذ جنسی ضعیف با رضایت زناشویی پایین همراه است (Thomas, Hess & Thurston, 2015) بنابراین از دیگر مؤلفههای مهم در کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت از زندگی، خودکارآمدی است. خودکارآمدی یکی از مهمترین مؤلفههای کسب موفقیت و سازش یافتگی در خانواده و جامعه است، بندورا12 در سال 1977 اولین بار مفهوم خودکارآمدی را مطرح ساخت و عنوان داشت که خودکارآمدی نقش مهمی در سازگاری روانشناختی، مشکلات روانی و سلامت جسمانی دارد. بندورا خودکارآمدی را احساس شایستگی، کفایت و قابلیت در کنار آمدن با زندگی تعریف کرد که برآورده کردن و حفظ معیارهای عملکرد باعث افزایش آن میشود (بهجانیزاده و سلیمی، 1399). همچنین بندورا خودکارآمدی را بر میزان ادراک ما از درجه کنترلی که بر زندگیمان داریم، تعریف میکند (شولتز و شولتز، 1399). خودکارآمدی بالا با مدیریت استرس، افزایش حرمت خود، بهزیستی روانی، شرایط جسمانی بهتر و سازگاری و بهبود بیماریها مزمن ارتباط دارد. بندورا مطرح میکند که خودکارآمدی، توان سازندهای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، بهگونهای اثربخش سازماندهی میشود. به نظر وی، داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیشبینی کنندههای مناسبی برای عملکرد آیندهی افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره تواناییهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویشتن مؤثر است (شولتز و شولتز، 1399).
خودکارآمدی یک متغیر حیاتی و اساسی در یادگیری، عملکرد اجتماعی - شناختی، مهارتهای حرکتی، انتخاب راهبردها و رفتار است. افراد دارای خودکارآمدی بالا از احساس شایستگی، انگیزش درونی، قدرت انتخاب و تعهد به اهداف و پشتکار در برابر تکالیف چالش انگیز برخوردار هستند. مادوکس13 (2002) معتقد است خودکارآمدی ادراکی است که فرد تصور میکند میتواند بهطور موفقیتآمیزی رفتارهای لازم را برای ایجاد یک پیامد مطلوب و خوشایند انجام دهد و آن را در سه بعد مطرح کردهاند: 1- میل به آغازگری رفتار 2- میل به گسترش تلاش برای کامل کردن تکالیف و 3- مقاومت در رؤیارویی با موانع (نریمانی، رفیق ایرانی و ابوالقاسمی، 1388). نظریه خودکارآمدی بر این فرض استوار است که باور افراد در مورد تواناییها و استعدادهایشان اثرات مطلوب بر اعمال آنها دارد. همچنین خودکارآمدی پایین میتواند انگیزهها را کم کند، آرزوها را از بین ببرد و در تواناییهای شناختی افراد مشکلاتی را بهوجود میآورد و از این مسیر بر سلامت جسمی و روانی انسان تأثیر نامطلوب بگذارد (نجاتی، احدی، مسچی، صیرف و کراسکیان موجمباری، 1399). خودکارآمدی، قضاوتی شخص درباره تواناییهای خود برای انجام یک فعالیت خاص است و روی میزان استقامت، تعهد و تلاش افراد برای دستیابی به هدف اثر میگذارد. این باورهای خودکارآمد از طریق چهار منبع ایجاد و تقویت گردد. 1) تجارب مسقیم شخص از موفقیتها و شکستهایی است که در زندگی داشته است، 2) تجارب جانشینی است که فرد از الگوهای اجتماعی کسب میکند، 3) اقناع کلامی است که توسط تشویقهای اشخاص دیگر صورت میگیرد و 4) داوری تواناییهای خود فرد است که به بوسیله حالات خلقی شکل میگیرد (بیکزاده، خدیوی، حسین پور سنبلی و محمد نژاد اصل، 1391). بر این اساس پژوهش حاضر قصد دارد تا نقش هوش هیجانی و خودکارآمدی را بر پیشبینی حل تعارض در زنان دانشجو را مورد مطالعه قرار دهد.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
پارامسواری14 (2016) در پژوهش خود نشان داد مردانی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، همسرانشان رضایت بیشتری از زندگی دارند.. علاوهبر این ماری و ادهیکاری15(2012) در پژوهش خود نشان دادند که هوش هیجانی نقش پیشبینیکننده بالایی در رضایت زناشویی دارد. بخشایش (1393) در پژوهش خود که بر روی 400 زوج اجرا کرد نشان داد هوش هیجانی در افزایش رضایت زناشویی مؤثر است. همچنین افخمی عقدا، عابدینی، ثروت، فیروزی اردکان و نیکوکاران (1393) در پژوهش خود که بر روی 388 نفر اجرا شد، نشان دادند بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. علاوهبر این بیرامی، باباپور خیر الدین، هاشمی نصرت آبادی، اسمعلی، و بهادری خسروشاهی (1392) در پژوهش خود که بر روی 120 زوج اجرا کردند، نشان دادند که بین هوش هیجانی و رضایت از زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد همچنین بین شیوههای حل تعارض و رضایت از زندگی رابطه معنادار و منفی وجود دارد. همچنین ضیاخدادادیان، سیرتی نیر، خمسه و عبادی (1391) در پژوهش خود نشان دادند بهکارگیری روشهای حل تعارض و مدیریت هوش هیجانی با افزایش رضایت از زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. بنابراین یک ازدواج شاد و موفق بهعنوان یک سپر در برابر پریشانی هیجانی و تجربههای منفی زندگی عمل میکند در حالی که یک ازدواج ناموفق بر سلامت جسمانی و روانی افراد اثر منفی دارد (محمدیمهر و آیتالله، 2017). سیلویا و کلویی، سیروس و جسیکا16 در سال 2013 در پژوهشی نشان دادند که خودکارآمدی همسران نقش مهمی در رضایت زناشویی و حمایت از همسر دارد. مریفیلد و گمبل17 در 2013 در پژوهش خود نشان دادند خودکارآمدی بالا با کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نجفیزاده و تبریزی (2014) در پژوهش خود نشان دادند که هوش هیجانی و خودکارآمدی میتوانند باعث افزایش سطح رضایت از ازدواج را در افراد شوند. همچنین قاسمی، رجبی گیلان، رشادت، زکیی، زنگنه و سعیدی (1396) در پژوهش خود نشان دادند، خودکارآمدی بالا، نقش مهمی در سلامت روان و رضایت از زندگی در افراد متأهل دارد. علاوهبر این احدی، نریمانی، ابوالقاسمی و آسیایی (1388) در پژوهش خود نشان دادند که بین هوش هیجانی و خودکارآمدی با رضایت از زندگی رابطه معنادار مثبتی وجود دارد.
3- روششناسی
پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن متأهل مشغول به تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد میباشد که باتوجه به تعداد دانشکدهها و زنان در حال تحصیل با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای دو دانشکده ادبیات و الهیات انتخاب شدند. سپس تعداد 150 نفر خانم بین دامنه سنی 19- 53 سال داوطلب شدند که میانگین سنی آنان 75/25 و انحراف استاندارد 06/7 بود. از این تعداد 104 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی و 46 نفر دانشجوی مقطع ارشد بودند که دامنه زمان ازدواج آنها براساس ماه از 1 ماه تا 396 ماه، با میانگین مدت ازدواج 38/55 و انحراف استاندارد 77/76 میباشد. دادههای بدست آمده از اجرای پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
3-1- ابزارهای پژوهش
1- پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ: فرم اصلی پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ18 در سال 1999 توسط سیبریا شرینگ تهیه شد، دارای 70 عبارت و شامل دو قسمت بود. قسمت اول دارای 40 عبارت و قسمت دوم شامل 30 عبارت بود. سپس به دلیل اینکه قسمت دوم با فرهنگ ایرانی تطابق نداشت حذف گردید و از قسمت اول نیز 7 عبارت حذف شد و درنهایت 33 عبارت بهکار برده شد. فرم 33 سؤالی دارای چهار زیرمقیاس خودانگیزگی (7 عبارت)، خودآگاهی (8 عبارت)، خودکنترلی (7 عبارت)، هشیاری اجتماعی (6 عبارت) و مهارتهای اجتماعی (5 عبارت) میباشد و با مقیاس پنج درجهای لیکرت از5 تا 1 نمرهگذاری میگردد و نمره بالاتر نشاندهنده هوش هیجانی بیشتر است (صفارینیا و سلگی،1390). در پژوهش صفارینیا و سلگی (1390) ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون 84/0 و برای زیر مقیاسها بین 79/0 تا 86/0 به دست آمد، همچنین همسانی درونی در نمونه ایرانی 85/0 به دست آمده است.
2- پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (SGSES): مقیاس خودکار آمدی شرر19 در سال 1982 توسط شرر و مادوکس ساخته شد که دارای 17 عبارت است و سه جنبه از رفتار شامل میل به آغازگری رفتار، میل به گسترش تلاش برای کامل کردن تکالیف و رویارویی با موانع را اندازهگیری میکند. نمرهگذاری به این صورت است که به هر ماده از یک تا پنج امتیاز داده میشود و نمره بیشتر بیانگر خودکارآمدی بالاتر است (Sherer & Maddux, 1982). در پژوهش اصغرنژاد و احمدی (1385) در نمونه ایرانی ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون 83/0 به دست آمده است، همچنین ضریب آلفا برای عامل اول 76/0، برای عامل دوم 68/0 و برای عامل سوم 56/0 بدست آمده است. همبستگی بین این مقیاس و مقیاس منبع کنترل راتر 33/0- محاسبه شده است.
3- مقیاس تعارض زناشویی کنزاس (KMCS): موگسلی و اگمن و آرچم20 در سال 1985 این مقیاس را به منظور سنجش میزان تعارضات رناشویی ساختند. مقیاس دارای 27 عبارت است و از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول شامل 11 عبارت است و برنامهریزی است، بخش دوم شامل 5 عبارت است بحث و مجادله را در برمیگیرد و بخش سوم شامل 11 عبارت است و مذاکره را میسنجد. نمرهگذاری بر روی یک طیف لیکرت از 1 تا 5 انجام میشود و نمره بالا در کل سؤالات تعارض کمتر را نشان میدهد. ضریب آلفا برای مردان بین 91/0 تا 95/0 و برای زنان بین 88/0 تا 95/0 است و همبستگی ناشی از روش بازآزمایی بین 64/0 تا 96/0بدست آمده است (Corocan & Fischer, 2000).
3-2- روش اجرا پژوهش
باتوجه به حجم بالا دانشجویان متأهل در دانشگاه فردوسی، پس از هماهنگی با حراست دانشگاه فردوسی، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، 150 دانشجو از دو دانشکده ادبیات و الهیات انتخاب گردیدند. در مرحله بعد به منظور رعایت نکات اخلاقی پژوهش، ابتدا توضیحی در مورد هدف پژوهش و محرمانه بودن اطلاعات شخصی بیان شد و رضایت شرکتکنندگان جلب شد و سپس پرسشنامههای هوش هیجانی شرینگ، خودکارآمدی شرر و تعارض زناشویی کنزاس توسط شرکتکنندگان تکمیل گردید و در نهایت دادههای بدست آمده با نرمافزار SPSS نسخه 21 و روش رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
4- یافتهها
نتایج ویژگیهای جمعیتشناختی نشان داد که دامنه سنی 150 خانم شرکتکننده بین 19- 53 سال بود که میانگین سنی آنان 75/25 و انحراف استاندارد 06/7 بود. از این تعداد 104 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی و 46 نفر دانشجوی مقطع ارشد بودند که دامنه زمان ازدواج آنها براساس ماه از 1 ماه تا 396 ماه، با میانگین مدت ازدواج 38/55 میباشد.
جدول 1: تحلیل واریانس کل
مدل | منبع تغییرات | درجات آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معنا داری |
1 | رگرسیون | 1 | 81/3132 | 51/71 | 000/0 |
خطا | 148 | 80/178 | - | - | |
کل | 149 | - | - | - | |
2 | رگرسیون | 2 | 75/2260 | 25/13 | 000/0 |
خطا | 148 | 56/170 | - | - | |
کل | 149 | - | - | - |
چنانچه در جدول 1 مشخص است در تحلیل واریانس مدلها، معنا دار هستند (000/0 P<و 51/71 = 148، 1F). همچنین مدل 2 نیز معنا دار شده است (000/0 P< و 25/13 = 147، 2F). همچنین به منظور بررسی معنا داری ببن متغیرهای هوش هیجانی و خودکارآمدی با حل تعارض از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و نتایج در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2: رگرسیون حل تعارض براساس متغیرهای هوش هیجانی و خودکارآمدی
مدل | R | R | Adjusted R square | β | t | P |
1 | 325/0 | 106/0 | 100/0 | - | - | - |
هوش هیجانی | - | - | - | 246/0 | 18/4 | 000/0 |
2 | 391/0 | 153/0 | 141/0 | - | - | - |
هوش هیجانی خودکارآمدی | - | - | - | 325/0 | 04/3 | 003/0 |
مدل 1: هوش هیجانی میتواند حل تعارض در زنان دانشجو را پیشبینی کند.
نتایج جدول 2 نشان میدهد که مدل 1 قادر است با توجه به تعداد متغیرها و مشاهدات تا 10درصد موفقیت این مدل را تخمین بزند. همچنین این جدول نشان داد که هوش هیجانی به تنهایی قادر است تا 6/24 تأثیر بر متغیر ملاک (حل تعارض) را پیشبینی کند.
مدل 2: هوش هیجانی و خودکارآمدی میتوانند حل تعارض در زنان دانشجو را پیشبینی کنند.
نتایج جدول 2 نشان میدهد که مدل 2 قادر است با توجه به تعداد متغیرها و مشاهدات تا 1/14 موفقیت این مدل را تخمین بزند. همچنین نتایج این جدول نشان داد که هوش هیجانی به همراه خودکارآمدی قادر است تا 5/32 تأثیر بر متغیر ملاک (حل تعارض) را پیشبینی کنند (003/0 =P و 04/3 =t).
5- بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش هوش هیجانی و خودکارآمدی در پیشبینی حل تعارض در زنان دانشجو بود. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خودکارآمدی با حل تعارض ارتباط معناداری وجود دارد و هوش هیجانی و خودکارآمدی میتوانند حل تعارض را پیشبینی کنند. نتایج رگرسیون نشان میدهد که هوش هیجانی به تنهایی تا 6/24 از تغییرات در متغیر حل تعارض را پیشبینی میکند. این یافته نشان میدهد که زنانی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند بهتر قادراند تا مشکلات زناشویی خود را حل کنند. این یافته با نتایج پژوهش پارامسواری21 (2016)، افخمی عقدا و همکاران (1393)، بیرامی و همکاران (1392) که نشان دادند هوش هیجانی دارای رابطه مثبتی با رضایت از زناشویی است و باعث کاهش مشکلات زناشویی و حل تعارضات میگردد همخوان است. همچنین این یافته با تحقیق زند، جمهری و میرزایی(1387) که نشان دادند بین هوش هیجانی و سبک همکاری حل تعارض رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد نیز همخوان است. در تبیین این یافته میتوان بیان داشت که افراد دارای هوش هیجانی بالا در متغیرهای مانند همدلی، خودکنترلی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی و همچنین روابط محبتآمیز دارای نمرات بالاتری نسبت به افرادی هستند که هوش هیجانی بالایی ندارند. افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند توانایی کنترل، تشخیص و استفاده از توانشهای هیجانی را دارند و میتوانند در مواجهه با رویدادهای و مسائل زناشویی با گسترش دامنه بینش و ایجاد نگرش مثبت درباره وقایع و استفاده از راهبردهای مناسب برای مقابله با مشکلات و افزایش سازگاری و رضایت زناشویی از شیوههای مؤثرتر حل تعارض استفاده کنند و از شدت مشکلات خود بکاهند. در واقع زنان باهوش هیجانی بالا دارای توانايي بیشتری در درك و فهم عواطف خود و همسرشان به هنگام بروز مشکل خانوادگی هستند که باعث میگردد با ارزيابي افكار و خلق و خو و تنظيم آنها خودآگاهی خود را بیشتر کنند، این خودآگاهی باعث میشود زنان در مهار و مدیریت هیجانات خود و همسرشان به هنگام یک یا چند مشکل تواناتر شوند و برای رفع و کاهش تعارضشان راه حلهای مؤثرتر و رضایت بخش تری را بهکار گیرند.
همچنین نتایج رگرسیون نشان میدهد که هوش هیجانی به همراه خودکارآمدی تا 5/32 از تغییرات در حل تعارض را توجیه میکند. این یافته با نتایج پژوهش احدی و همکاران (1388) که به بررسی هوش هیجانی، سبک اسناد و خودکارآمدی با رضایت از زندگی پرداختند همخوان است. همچنین نتایج این پژوهش با یافتههای سیلویا و همکاران22 (2013)، ماریفیلد و گمبل23 (2013)، قاسمی و همکاران (1396) که نشان دادند بین خودکارآمدی و رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد همخوان است. همچنین نتایج این پژوهش با پژوهشهای بیکزاده و همکاران (1391) نیز همخوان است. در تبیین این یافته میتوان بیان داشت زنان دارای خودکارآمدی بالا قادر هستند تا راه حلهای بهتر و کارآمدتری به هنگام وقوع یک مشکل را بهکار گیرند. در واقع خودکارآمدی نقش مهمی در احساس شایستگی، کفایت و قابلیت در کنار آمدن با مشکلات زندگی دارد. در واقع زنان دارای خودکارآمدی بالا احساس میکنند که دارای کنترل بیشتری بر موقعیتهای زندگیشان هستند و قادر هستند تا به طریق بهتری بر مشکلات خود نائل شوند، این احساس باعث کاهش ناامیدی در آنان و افزایش تلاش برای کاهش تعارضات زناشوییشان میشود. درواقع زنانی که هوش هیجانی بالای دارند، بهتر قادرند احساسات و هیجانات همسرانشان را به هنگام بروز تعارضی تشخیص دهند و با خودکارآمدی بالا قادرند تا رفتارها و روشهای مؤثرتری برای کاهش مشکلات فی مابین بهکار گیرند.
در نهایت میتوان بیان داشت که زنان دارای هوش هيجاني بالا از مهارتهاي به هم پيوسته براي ادراك دقيق، ارزيابي و ابراز هيجانها، دسترسي يا ايجاد احساسات بهمنظور تسهيل تفكر، توانايي فهم هيجانها و دانش هيجاني و توانايي تنظيم هيجانها به منظور رشد هيجاني و عقلاني بیشتری برخوردارند و با خودكارآمدي بالا نيز بر طرز تفكر افراد، چگونگي رويارويي با مشكلات، سلامت هيجاني، تصميمگيري، مقابله با استرس و افسردگي تأثير ميگذارد. در نتیجه هر دو متغیر مجموعهاي از مهارتها، استعدادها و تواناييها هستند که چه بهصورت مجزا و چه با یکدیگر قادرند تا توانايي موفقيت فرد را در مقابله با فشارها و حل مشکلات را افزايش ميدهند. بر اين اساس هر دو متغير با يكديگر رابطه مستقیم دارند و قابليت پيشبيني متغیر حل تعارض در روابط زناشویی را دارا هستند. نتایج این پژوهش و پژوهشهای همسو نشان داد که تعارضات زناشویی دارای ابعاد مختلفی است که بر نحوه حل تعارض اثر میگذارد و لذا پیشنهاد میگردد پژوهشگران بر روی مؤالفههای دیگری مانند بخشندگی، باورهای فراشناختی و تنظیم هیجان بر روی حل تعارض در زوجین اقدام کنند.
6- تقدیر و تشکر
با تشکر از کلیه عوامل معاونت آموزش، حراست و دانشجویان دانشکدههای ادبیات و الاهیات دانشگاه فردوسی مشهد که در تهیه این مقاله همکاری صمیمانه داشتند.
7- منابع
1- احدی، ب.، نریمانی، م.، ابوالقاسمی، ع.، و آسیایی، م. (1388). بررسی ارتباط هوش هیجانی، سبکهای اسناد و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل. مجله مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، 10(1)، 117- 127.
2- اصغر نژاد، ط. و احمدی، م. (1385). مطالعه ویژگیهای روان سنجی مقیاس خودکارآمدی شرر. مجله روانشناسی، 39، 19- 29.
3- افخمی عقدا، م.، عابدینی، م.، ثروت، ف.، فیروزی اردکان، ع.، و نیکوکاران، ع. (1393). بررسی رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی در متأهلین شهر یزد. طلوع بهداشت، 13(4)، 57- 65.
4- آقایوسفی، ع.، فتحی آشتیانی، ع.، علی اکبری، م.، و ایمانی فر، ح. (1395). اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب بر تعارضهای زناشویی، بهزیستی اجتماعی. فصلنامه علمی –پژوهشی زن و جامعه، 7(2)، 1- 19.
5- بخشایش، ع. (1393). پیشبینی رضایت زناشوئی براساس هوش هیجانی و هوش معنوی زوجین. زن و جامعه، 5(2)، 69- 84.
6- بهجانی زاده، م.، و سلیمی، م. (1399). رابطه هوش چندگانه و خودکارآمدی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 3(81)، 136-146.
7- بیرامی، م. (1387). بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان. فصلنامه علمی – پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، 3(11)، 23- 39.
8- بیرامی، م.، باباپور خیر الدین، ج.، هاشمی نصرت آبادی، ت.، اسمعلی، ا.، و بهادری خسروشاهی، ج. (1392). پیشبینی رضایت مندی زناشویی براساس مؤلفههای هوش هیجانی و شیوههای حل تعارض. مجله علمی- پژوهشی علوم پزشکی قزوین، 17(3)، 21- 28.
9- بیکزاده، ج.، خدیوی، ا.، حسین پور سنبلی، ع.، محمد نژاد اصل، ر. (1391). رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روان آنان. فصلنامه علوم تربیتی، 5(19)، 127- 141.
10- دربانی، ع.، فرخزاد، پ.، و لطفی کاشانی، ف. (1399). اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت بر تعارض زناشویی. خانواده درمانی کاربردی، 1(1)، 54- 68
11- رسولی، آ. (1395). تدوین الگوی بومی عملکرد خانواده براساس مؤلفههای امید، صمیمیت و تعارض زناشویی در زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره کرمانشاه. فصلنامه زنان و جامعه، 7(27): 39-60.
12- رسولی، ر.، محمدی سیرت، ف.، و حسینیان، س. (1399). اثربخشی هوش هیجانی به روش قصهگوئی بر کاهش کمروئی و ارتقاء هوش هیجانی دانشآموزان دختر. تعلیم و تریت، 1(141)، 153-169.
13- رهنما، ا.، و عبدالملکی، ج. (1388). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شاهد. مجله اندیشههای نوین تربیتی، دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا، 5(2)، 55- 77.
14- زند، ف.، جمهری، ف.، و میرزایی، ب. (1387). رابطه هوش هیجانی با انواع سبکهای مدیریت تعارض. مجله اندیشه و رفتار، 2(8)، 35- 45.
15- شکری، ا.، و یکتایی، م. (1398). اثر بخشی برنامه بازآموزی اسنادی بر فرایندهای ارزشیابی شناختی، راهبردها حل تعارض و سازگاری زناشویی. روانشناسی کاربردی، 13(3)، 409- 412.
16- شولتز، د.، شولتز، س. (1399). نظریههای شخصیت (ویراست دهم). ترجمه سیدمحمدی، ی. تهران، نشر ویرایش.
17- صفاری نیا، م.، و سلگی، ز. (1390). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسشنامه هوش اجتماعی در دانشجویان دانشگاههای استان کرمانشاه. فصلنامه پژوهش روانشناسی اجتماعی، 1(3)، 22- 38.
18- ضیاخدادایان، م.، سیرتی نیر، م.، خمسه، ف.، و عبادی، ع. (1391). مقایسه تأثیر آموزش دو روش حل تعارض و مدیریت هوش هیجانی بر رضایت از زندگی همسران جانبازان اعصاب و روان. طب جانبازان، 4(15)، 52- 61.
19- عینی، س.، امینی، س.، صفدریان، ز.، و عبادی، م. (1399). مدلیابی علی تعارض زناشویی براساس پذیرش و عمل، باورها و اعتقادات زوجین، نقش میانجی، ذهن آگاهی. روانشناسی خانواده، 7(1)، 93- 106.
20- قاسمی، ا.، رجبی گیلان، ن.، رشادت، س.، زکیی، ع.، زنگنه، ع.، و سعیدی، ش. (1396). برررسی رابطه حمایت اجتماعی و خودکارآمدی با سطح سلامت روان و رضایت از زندگی. مجله دانشگاه علوم پژشکی مازندران، 27(147)، 228- 239.
21- گلدنبرگ، ا.، و گلدنبرگ، ه. (1980). خانواده درمانی. ترجمه حسین شاهی براوتی، ح؛ نقشبندی، س؛ ارجمند، ا. (1399). تهران، نشر روان.
22- میری، ق.، جلال منش، ش.، فشارکی، م. (1398). تأثیر هوش هیجانی بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان پرستاری. روان پرستاری، 7(1)، 25- 32.
23- نجاتی، ا.، احدی، ح.، مسچی، ف.، صیرف، م.، و کراسیکان، آ. (1399). حس درد و رنج درازمدت ناشی از درد مزمن در بیماران مبتلا به روماتوئید آرتریت، نقش واسطهای خودکارآمدی. آموزش و بهداشت و ارتقاء سلامت، 8(1)، 22- 12.
24- نریمانی، م.، رفیق ایرانی، س.، و ابوالقاسمی، ع. (1388). مقایسه اثر بخشی روشهای ایمن سازی روانی میکندام و مهارتهای مطالعه و ترکیبی از هر دو روش بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دختر. مجله اندیشههای نوین تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا. 5(3)، 111- 124.
25- نعمتی سوگلی تپه، ف.، محمدی فر، م؛.، و خالدیان، م. (1396). تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر تعارض زناشویی و سازگاری زناشویی افراد معتاد. اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد، 11(43)، 18- 27.
26- یزدانی، آ.، و پناه علی، ا. (1395). مقایسه هوش هیجانی زنان در آستانه طلاق و عادی شهرستان تبریز. پژوهشهای نوین، 10(39)، 257- 281.
27- یوسفی، ف. (1385). رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان. فصلنامه روانشناسان ایرانی. 3(9)، 5-13.
28- Corcoran, K. Fischer, J.(2000). Measures for clinical practice: A sourcebook,1, New York: The Free Press
29- Del Mar Sanchez-Fuentes, M., Santos-Iglesia, P., and Siera, Juan. (2014). A systematic review of sexual satisfaction. International Journal of Clinical and Health Psychology. 14(1), 67-75.
30- Maddux, J. E. (2002). The power of believing you can. Handbook of positive psychology, 277-287.
31- Mary,T. M.J., Adhikari, K.(2012). Association between emotional intelligence and marital quality of married couples. IJPSS, 12(2), 222-236
32- Merrifield, K. A., Gamble, W. C .(2013). Associations Among Marital Qualities, Supportive and Undermining 33- Coparenting, and Parenting Self-Efficacy. Journal of Family Issues, 34(4), 104- 124.
33- Mohammadimehr, Z., & Ayatollah K.B. (2017).The relationship between emotional intelligence, attachment styles and optimism with Martials satisfaction.Interdisciplinary Journal of Education, 1(2), 50-58.34- Najafi Zadeh, A.N. Tabrizi, A.M. (2014). Study of predicting marriage satisfaction based on emotional intelligence, spiritual intelligence and self-efficiency,. Asian J. Med. Pharm. Res. 4(4): 160-166
35- Parameswari, J.(2016). Influence of emotional intelligence on marital adjustment of working and non-working married women. International Journal of Multidisciplinary, 3(1), 135-145
36- Sherer, M., Maddux, J. E., Mercandante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B., & Rogers, R. W. (1982). The self-efficacy scale: Construction and validation. Psychological reports, 51(2), 663-671.
37- Sylvia, Y. C. L.,Chloe C. Y. .,Cyrus L. K. ., Jessica C. M. (2013). Fathering Self-Efficacy, Marital Satisfaction and Father Involvement in Hong Kong. Journal of Child and Family Studies, 22(8), 1051- 1060
38- Thomas, HN., Hess, R., and Thurston, R. (2015). Correlates of sexual activity and satisfaction in midlife and older women. The Annals of Family Medicine. 13(4), 336-342
39- Valentina, E. A., Chinyere, E. E., & Azuji, I. M. (2021). Emotional Intelligence as Correlate of Marital Satisfaction of Married Teachers in Public Secondary Schools in Anambra State. World Journal of Innovative Research. 10(4), 122-127.
40- Zhou, N., & Buehler, C. (2019). Marital hostility and early adolescents’ adjustment: The role of cooperative marital conflict. The Journal of Early Adolescence, 39(1), 5-27.
[1] Conflict
[2] Marital distress
[3] Generalized Anxiety Disorder
[4] Phobia
[5] Panic attacks
[6] Emotional intelligence
[7] Self- Efficacy
[8] Valentina, Chinyere and Azuji
[9] - Pien,
[10] - Golman,
[11] Salovey, Mayer & Caruso
[12] Bandura, A
[13] Madux
[14] Parameswari
[15] Mary and Adhikari(2012)
[16] Sylvia,Chloe, Cyrus & Jessica
[17] Merrifield & Gamble
[18] Cyberia- Shrink’s emotional intelligence questionnaire
[19] - Sherer General Sel- Efficacy Scale
[20] - Moxley Eggeman, and Shumm,
[21] Parameswari
[22] Sylvia etal
[23] Marrifield and Gamble
The Role of Self-efficacy and Emotional Intelligence in Predicting Marital Conflict Resolution among Mashhad University Students
Masood Salehi1, Mohammad Javad Asghari Ebrahim Abadi2
1. Master of Family Counseling, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran. (Corresponding Author)
2. Assistant Professor, Department of Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
mjasghari@gmail.com
Abstract
Several factors affect marital satisfaction, among which we can mention self-efficacy and emotional intelligence. This study aims to predict conflict resolution based on two variables of self-efficacy and emotional intelligence. This study was descriptive-correlational. The statistical population included all married students of the Ferdowsi University of Mashhad. Among them, 150 people from two faculties of literature and theology were selected using the cluster sampling method. Research tools included the Shering Emotional Intelligence Questionnaire (Saffari Nia & Selgi, 2011), Sherer Self-efficacy (Sherer & Maddox, 1982), and the Kansas Marital Conflict Scale (Corcoran & Fisher, 2000). Data were analyzed using SPSS software version 21 and stepwise regression. Findings show that emotional intelligence with (Beta=24.6) and emotional intelligence with (Beta= 32.5) self-efficacy had significant effect on conflict resolution (P <0.01). Based on this study, emotional intelligence with self-efficacy have an important role in marital satisfaction. So this information can help in reducing conflict between couples.
Keywords: marital conflict, self-efficacy, emotional intelligence.