پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف بررسی پدیدارشناسانه تجارب زیسته زنان قربانی ختنه زنان است، برای ایجاد یک چارچوب مفهومی کلنگر (مبتنی بر شواهد) برای متخصصانی است به مطالعه و درمان پیامدهای ختنه زنان بر بازماندگان می پردازند. جامعه پژوهش حاضر را تمامی زنانی تشکیل میدادند چکیده کامل
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف بررسی پدیدارشناسانه تجارب زیسته زنان قربانی ختنه زنان است، برای ایجاد یک چارچوب مفهومی کلنگر (مبتنی بر شواهد) برای متخصصانی است به مطالعه و درمان پیامدهای ختنه زنان بر بازماندگان می پردازند. جامعه پژوهش حاضر را تمامی زنانی تشکیل میدادند که ختنه شده بودند. مشارکتکنندگان بهصورت نمونهگیری گلولهبرفی تا حد اشباع (20 نفر مشارکتکننده) انتخاب گردیدند، مصاحبههای نیمهساختاریافته کیفی با 20 زن بازمانده ختنه زنان انجام شد. دادهها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمعآوری و با روش نظریه زمینهای و باتوجهبه مراحل سهگانه کدگذاری تجزیهوتحلیل گردیدند. فرهنگ، مذهب، نقش مردان، فقدان تحصیلات، هویت زنانه و فریبکاری بهعنوان عوامل اصلی تأثیرگذار بر درک بازماندگان از ختنه زنان و پیامدهای آن شناسایی شدند. تجربیات بازماندگان از ختنه زنان، همچنین تحتتأثیر مفهومسازی آنها از این عمل، منجر به تأثیراتی بر زندگی عاطفی، روابط، هویت و جسم آنها شد. ترس ناشی از ختنه زنان که بازماندگان توصیف کردند بر توانایی تابآوری آنها تأثیر گذاشت. تمام مقولههای اصلی پیامدهای عاطفی، رابطهای، هویتی و جسمی ختنه زنان، و همچنین تابآوری بازماندگان، تحتتأثیر مراحل کلیدی زنانگی مانند قاعدگی، ازدواج و زایمان قرار داشتند و این عوامل به دلیل برآوردهنشدن نیازهای آنها و عدم توجه سیستم بهداشتی به نیازهای بازماندگان ختنه زنان تشدید شده است. بررسی پیامدهای جسمی و روانی ختنه زنان به طور جداگانه، و بدون درنظرگرفتن بافت فرهنگی و مراحل چرخه زندگی که بازماندگان ختنه زنان در آن قرار دارند ممکن نیست. همچنین این مسئله تابآوری بازماندگان برای زندگی با ختنه زنان را ضعیفتر میکند. روابط پیچیدهای میان پیامدهای جسمی، روانشناختی و اجتماعی ختنه زنان و فرهنگی که ختنه زنان در آن انجام میشود، وجود دارد که باید مبنای سیاستگذاری بهداشتی و مراقبتهای درمانی بازماندگان جهت رفع نیازهای آنان باشد.
پرونده مقاله
<p>در جوامع امروزی عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه تکنولوژی، گسترش اقتصاد، سرمایه‌گذاری و توسعه ارتباطات چارچوب نمادین زندگی افراد را دگرگون کرده‌اند. در چنین شرایطی افراد نیاز به هویت دارند، از طریق هویت می‌توان پیچیدگی و سرعت تغییرات اجتماعی را کاست و به چکیده کامل
<p>در جوامع امروزی عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه تکنولوژی، گسترش اقتصاد، سرمایه‌گذاری و توسعه ارتباطات چارچوب نمادین زندگی افراد را دگرگون کرده‌اند. در چنین شرایطی افراد نیاز به هویت دارند، از طریق هویت می‌توان پیچیدگی و سرعت تغییرات اجتماعی را کاست و به انسان این توانایی را بخشید که نظمی نسبی در زندگی خود و اطرافیان به وجود آورد. در این پژوهش محقق درصدد این است که به طراحی مدلی متشکل از عوامل مؤثر بر دگردیسی هویت اجتماعی زنان با استفاده از ‌روش مدل‌سازی ساختاری ‌تفسیری فراگیر بپردازد. ‌پژوهش ‌حاضر ‌توصیفی – تحلیلی ‌ بوده،‌ جامعه ‌موردمطالعه تحقیق،‌ ‌خبرگان ‌دانشگاهی هستند که 24 نفر از اعضای هیئت‌علمی، فارغ‌التحصیلان دکترا و دانشجویان دکترا در رشته جامعه‌شناسی و روانشناسی به‌صورت ‌هدفمند ‌قضاوتی ‌انتخاب ‌شدند. مدل‌ طراحی‌شده‌ حاوی‌ 11 عامل: آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، هویت‌های متضاد، گرایش به برابری زن و مرد، گرایش به زندگی فردی، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، رواج باورهای کلیشه‌ای، دشواری هماهنگی نقش‌های سنتی با جدید، فضاهای دوستی، دگرگونی نسلی، بازاندیشی در هویت، مدرنیته، عدم انسجام هویت هستند. از میان عوامل موردبررسی، ‌دشواری هماهنگی نقش‌های سنتی با جدید، بازاندیشی در هویت فرهنگی، رواج کلیشه‌ای جنسیتی، هویت‌های متعارض ‌به‌عنوان عامل روبنایی ‌شکل‌گیری‌ دگردیسی هویت اجتماعی زنان قرار دارند که منجر به آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، گرایش به برابری زن و مرد، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، عدم انسجام هویت، مدرنیته، فضای دوستی می‌شوند.‌ درنهایت دگرگونی نسلی پیامد ‌نهایی ‌آن ‌خواهد ‌بود.‌</p>
پرونده مقاله
<p>انقلاب اسلامی، باعث برهم خوردن نظام دوقطبی جهان و ظهور ایده جدید حاکمیت جدیدی گردید که حاکمیت را از آن خداوند می‌داند. این نظام اصول و چارچوب‌های خود را بر اساس ایدئولوژی اسلامی بنا نموده که آرمان‌ها، اهداف، برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بر چکیده کامل
<p>انقلاب اسلامی، باعث برهم خوردن نظام دوقطبی جهان و ظهور ایده جدید حاکمیت جدیدی گردید که حاکمیت را از آن خداوند می‌داند. این نظام اصول و چارچوب‌های خود را بر اساس ایدئولوژی اسلامی بنا نموده که آرمان‌ها، اهداف، برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بر مبنای آن‌ها طراحی و اجرا می‌گردد. حکمرانی مطلوب و عالی، یکی از اهداف عالیه نظام اسلامی است. جامعه اسلامی برای رسیدن به حکمرانی عالی و تمدن جهانی نیازمند آن است که برای تمامی عاملین و کنشگران جامعه طرح و برنامه ارائه دهد. لذا ازآنجایی‌که بیش از نیمی از جامعه را «زنان» تشکیل می‌دهند بر حکومت اسلامی لازم است تا الگویی در حکمرانی خود برای آنان داشته باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی تحلیلی برای توضیح حاکمیت اسلامی و الزامات مطرح‌شده استفاده شده است. حاصل این تحقیق الگوی حکمرانی اسلامی در حوزه زنان با تشریح شاخص‌های مرتبط است. یافته‌های تحقیق را باید در مجموعه‌ای منظم و مرتبط در سه نظام معرفتی-فلسفی، ارزشی و انگیزشی و ساختاری دنبال کرد. درواقع برای رسیدن به الگوی حکمرانی زنان باید سه نظام مذکور همانند یک هندسه مشخص عمل کنند که نتیجه آن نمونه «الگوی سوم زنان» است.</p>
پرونده مقاله
<p>در دهه ی گذشته، سندرم روده تحریک پذیر (IBS) از یک اختلال حرکتی ، به یک بیماری پیچیده که عوامل مختلفی را در بر می گیرد، به خصوص در زنان تبدیل شده است.برخی از این عوامل عبارتند از افزایش حساسیت در اندام های داخلی، تغییر در ارتباط بین سیستم عصبی روده و سیستم عصبی مرکزی چکیده کامل
<p>در دهه ی گذشته، سندرم روده تحریک پذیر (IBS) از یک اختلال حرکتی ، به یک بیماری پیچیده که عوامل مختلفی را در بر می گیرد، به خصوص در زنان تبدیل شده است.برخی از این عوامل عبارتند از افزایش حساسیت در اندام های داخلی، تغییر در ارتباط بین سیستم عصبی روده و سیستم عصبی مرکزی و همچنین عوامل روانی و اجتماعی. شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد سابقه سوء استفاده و رویدادهای استرس زای زندگی در ایجاد سندرم روده تحریک پذیر زنان نقش دارند. تحقیقات خوشه بندی IBS را با مکانیسم های یادگیری اجتماعی یا عوامل ژنتیکی توضیح داده اند. این مطالعه مروری با تمرکز بر بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر (IBS)و بر اساس مدل زیستی-روانی-اجتماعی ، باورهای سلامت، ورزش ،عوامل استرس زاو عوامل محیطی را بررسی می‌کند.</p>
پرونده مقاله