• فهرست مقالات فریده  انصافداران

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهر شیراز
        فریده  انصافداران اطهر  افشار
        هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتلا ب چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس) شهر شیراز در سال 1397 بود که از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام.اس آیت‌اللهی (1385) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. جهت تحلیل داده‌ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی (12/10 F= و004/0 p<) و شادکامی (84/118 F=و 01/0 p<) در زنان مبتلا به بیماری ام.اس درگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. باتوجه به نتایج پژوهش، مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران اثر دارد. بنابراین این برنامه آموزشی می‌تواند جز برنامه‌های مداخلاتی برای گروه هدف مورد استفاده قرار بگیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهر شیراز
        فریده انصافداران،  اطهر افشار
        هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتل چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به بیماری ام.اس شهر شیراز بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان بیمار مراجعه کننده به انجمن بیماران ام.اس (کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر شیراز) شهر شیراز در سال 1397 بود که از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام اس آیت اللهی(1385) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. جهت تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی(12/10 F= و004/0 p<) و شادکامی (84/118 F=و و01/0 p<) در زنان مبتلا به بیماری ام اس درگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. با توجه به نتایج پژوهش، مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران اثر دارد. بنابراین این برنامه آموزشی می تواند جز برنامه های مداخلاتی برای گروه هدف مورد استفاده قرار بگیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی
        فریده  انصافداران مهناز محمدی زاده کاظم خرم دل
        هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه‌ای و جامعه آماري پژوهش حاضر را تمامي زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه‌ای و جامعه آماري پژوهش حاضر را تمامي زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه (60 زن مطلقه 60 زن عادی) بود. برای تعیین حجم نمونه در گروه زنان مطلقه از روش نمونه‌گیری در دسترس و برای زنان عادی از روش هدفمند به‌منظور همتاسازی گروه زنان عادی با زنان مطلقه استفاده شد. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی توسط جونز، پرسشنامه خودپنداره راجرز، پرسشنامه بهزیستی معنوی پولوتزین و الیسون مورد سنجش قرار گرفتند. داده‌های گردآوری‌شده در دو سطح مورد تجزیه‌وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحليل واريانس چندمتغيره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ باورهای غیرمنطقی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادي بالاتر است و ميانگين متغيرهاي خودپنداره و بهزيستي معنوي در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادي پایین‌تر است؛ میانگین باورهای غیرمنطقی و ابعاد آن (شامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تائید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی‌مسئولیتی هیجانی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادي بالاتر است؛ بین خودپنداره در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین بهزيستي معنوي و ابعاد آن (سلامت وجودي و سلامت مذهبي) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادي پايين‌تر است. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر لزوم توجه به باورهای غیرمنطقی خودپنداره و بهزیستی معنوی پیشنهاد می‌شود این سازه‌ها در قالب کلاس‌های آموزشی قبل از ازدواج به‌منظور پیشگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک صورت گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - ارائه مدلی از درماندگی روان‌شناختی زنان نابارور بر اساس انعطاف‌پذیری شناختی و سرسختی روان‌شناختی با توجه به نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک‌شده
        فاطمه  همتی فریده  انصافداران سید مهدی حسینی
        هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطاف‌پذیری شناختی و سرسختی روان‌شناختی بر درماندگی روان‌شناختی زنان نابارور با میانجی‌گری حمایت اجتماعی ادراک‌شده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میا چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطاف‌پذیری شناختی و سرسختی روان‌شناختی بر درماندگی روان‌شناختی زنان نابارور با میانجی‌گری حمایت اجتماعی ادراک‌شده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میان آن‌ها 250 نفر با روش نمونه‌گیری هدفمند به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. داده‌های پژوهش از طریق پرسشنامه درماندگی روان‌شناختی لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه انعطاف‌پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه سرسختی روان‌شناختی اهواز کیومرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک‌شده زیمت و همکاران (1998) جمع‌آوری شدند. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. طبق یافته‌ها ضریب مسیر مستقیم انعطاف‌پذیری شناختی به درماندگی روان‌شناختی، انعطاف‌پذیری شناختی به حمایت اجتماعی ادراک‌شده و سرسختی روان‌شناختی به حمایت اجتماعی ادراک‌شده معنادار بود، ضریب دو مسیر مستقیم سرسختی روان‌شناختی به درماندگی روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده به درماندگی روان‌شناختی و همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم انعطاف‌پذیری شناختی به درماندگی روان‌شناختی و سرسختی روان‌شناختی به درماندگی روان‌شناختی از طریق حمایت اجتماعی ادراک‌شده معنادار نشد. به‌منظور کاهش درماندگی روان‌شناختی زنان نابارور باید اقداماتی جهت بهبود و افزایش سرسختی روان‌شناختی، انعطاف‌پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده صورت گیرد. پرونده مقاله