رضایت زناشویی از عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی است؛ از طرف دیگر داشتن مشکلات روانی از قبیل افسردگی و وسواس فکری میتواند از موانع رسیدن به این اهداف باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط افسردگی و وسواس فکری با رضایت زناشویی در زنان باردار شهرستان ملکان انجام گرف چکیده کامل
رضایت زناشویی از عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی است؛ از طرف دیگر داشتن مشکلات روانی از قبیل افسردگی و وسواس فکری میتواند از موانع رسیدن به این اهداف باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط افسردگی و وسواس فکری با رضایت زناشویی در زنان باردار شهرستان ملکان انجام گرفت.
این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شد. جامعه آماري شامل زنان نخستزا و باردار شهرستان ملکان در سال 1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین به مراکز بهداشتی تعداد 100 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بک جهت تعیین میزان افسردگی، پرسش نامه وسواس فکری مادزلی و پرسش نامه انریچ جهت تعیین میزان رضایت زناشویی بود که با انجام مصاحبه تکمیل شد. داده ها با آزمون آماری مجذور کای، فیشر، پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج رگرسیون خطی چندگانه اثر افسردگی بر رضایت زناشویی نشان داد که افسردگی با خرده مقیاس های رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض و تحریف آرمانی ارتباط آماری معنی داری داشتند. هم چنین نتایج رگرسیون خطی چندگانه اثر وسواس فکری بر رضایت زناشویی نشان داد که وسواس فکری با خرده مقیاس های ارتباط و تحریف آرمانی ارتباط آماری معنی داری داشتند.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ارتباط بین افسردگی و وسواس فکری با رضایت زناشویی به صورت معکوس می باشد. به صورتی که میزان رضایت زناشویی در زنان باردار مبتلا به افسردگی و وسواس فکری کمتر از افراد سالم بود. بنابراین باید به عنوان یکی از الویت های مهم در جهت کاهش این مشکلات اقدام شود.
پرونده مقاله
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانهای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر چکیده کامل
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانهای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر نمونه افراد متأهل آن انتخاب شده است. نتایج بررسی شاخص میزان تعارض زوجین در ایران حاکی از این است که از کل پاسخگویان متأهل 15.3 درصد هیچ گونه تعارضی با همسرشان ندارند، 40.7 درصد دارای تعارض در حد کم، 26.6 درصد دارای تعارض در حد متوسطی و 17.5 درصد نیز دارای تعارض در حد زیادی با همسرانشان هستند. افراد متأهل کمترین تعارض را نسبت به سایر موضوعات دیگر در رابطه با تعارض در نوع شغل و مسائل مرتبط با آن دارند. از بین موضوعات مورد تعارض زوجین، حضور بهموقع همسر در منزل با 22.1 درصد و گذراندن وقت با یکدیگر با 21.7 به ترتیب بیشترین درصد تعارض زیاد بین زوجین را به خود اختصاص دادند. از بین راهحلهای موجود برای رفع تعارض، مراجعه به مراجع قضایی و دادگاه کمترین میزان را در بین راهحلهای حل تعارض زوجین به خود اختصاص داده بهطوریکه (88.8 درصد) پاسخگویان عنوان کرده اند که برای حل تعارض با همسرشان اصلاً به دادگاه و مراجع قضایی مراجعه نمی کنند و در همین راستا 76.5 درصد به میزان زیادی از تحمل و سازگاری و 74.5 درصد در حد زیادی از گفتگو برای رفع تعارض با همسرشان بهره میگیرند که این دو مقوله بیشترین مقادیر را در بین راه حل های حل تعارض بین زوجین به خود اختصاص دادند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک های ارتباطی زوجین در رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن با بخشش در خانواده در زنان متأهل بود. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهر شیراز بودند. نمونه این جام چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک های ارتباطی زوجین در رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن با بخشش در خانواده در زنان متأهل بود. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهر شیراز بودند. نمونه این جامعه آماری به روش نمونهگیری در دسترس، 202 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای سبکهای دلبستگی (بارتولومیو و هوروتیز،1991)، سبک های ارتباطی زوجین (مبلر-نانالی و اکمن، 2006) و بخشش در خانواده (پولارد و همکاران،1998) بود. یافته های حاصل از این پژوهش نشاندهنده آن است که سبکهای دلبستگی پیشبین مستقیم و معنیدار بخشش در خانواده بودند. همچنین سبکهای ارتباطی زوجین نیز توانست بخشش در خانواده را بهطور معنیداری پیشبینی کند. علاوه بر این سبکهای دلبستگی نیز پیشبین معنیدار سبک ارتباطی زوجین بود. درنهایت نتایج بیانگر این بود که سبکهای ارتباطی زوجین توانست در رابطه بین سبکهای دلبستگی و بخشش در خانواده نقش واسطهای ایفا نماید. نتایج حاصل نشاندهنده آن است که سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن و سبکهای ارتباطی زوجین ازجمله متغیرهای تأثیرگذار بر بخشش در خانواده میباشند و لازم است موردتوجه کارشناسان و متخصصان حوزه خانواده قرار گیرند.
پرونده مقاله